حالم اصلاااا خوب نیی باشنیدن حرفاش

 شوهرم خونه رو نامرتب دید و قسم خورد حالش ازم بهم میخوره قسم خورد بزور داره تحملم می‌کنه . میدونم دیگ دوسم نداره حق داره بخدا جای اینکه زندگی کنم بفکر جمع کردن گنداش بودم خاک تو سرم خاک تو سرم هیچوقت هیچکسو نداشتم ن دوستی ن خانواده درستی شوهرم حق داره . من مشکل دارم خونم هیچوقت ب دلم نیست همیشه نامرتبه مثل سگ جون میکنم برا دوسه تومان با ی بچه میرم سرکار نمیرسم ب زندگیم.  نمیدونم چ مرگمه دست ب وسایلم نزنم خراب میشن وسایل سالم ندارم دلم ب چی خوش باشه شوهرم دلش ب چیم خوش باشه ن ب خودم میرسم  ن ب زندگیم ن ب بچم ن شوهرم حق داره تواین گرما آب تویخچال نباشه همه چی بهم بگه حق داره ولم کنه من بلد نیستم من زنونگی ندارم من ناز ندارم من سیاست ندارم من اصن آدم نیستم هروز یچیزی خرابه هررروووز خستم بخداااا خستم دخترم ی لباس مناسب ندارع  خودم بدفرم بد لباس شلخته ب زندگیم نمیرسم خستمم و غلطی کنم ب کی بگم  بی عرضم شوهرم همیشه بم میگ بی عرضه بخدا راس میگ بهم میگه بی ارزش راس میگ من اصن آدم نیستم ک حق زندگی داشته باشم من ی احمقم  ک هیچوقت پیشرفت نکرد حق داره مقایسه کنه منو با زنای رفیق‌اش حق داره با حسابدار شرکت ک دختره محرده منو مقایسه کنه کم آوردم من شکستمممم من بریدم کم اوردممم خستم دیگ از اتفاقاتی بد از  هرکسی ک غرورمو شکوند خستم اگه من نابودم الان دست رنج خودشونه مگ میشه 7سال پاره بشی و نابود نشی چ انتظاری داره ازم هرکس دیگ بود تاالان رفته بود  همه ریدن بم از بچگی هیچکس منوندید توسری خور بودم  مسخرم میکردن  پیشرفت همه رو دیدم  حسرت لباس کیف و کفش متاهل شدم پشتش موندم برا قرضاش چک میکشید پشتش بودم نخوردم نپوشیدم ک فشار بش نیاد  حقمه بهدا حقمع من از خودم زدم حقمع