لطفا کامل بخون ببخشید زیاد شد 🥲🥲🥲من تو بچگی باهاش بازی میکردم هروقت خونمون میومد بعد دیگه خسته شدم گفتم نمیکنم بازی ول کن مکه هم سن اونم و هروقت اومد دیگه نکردم و گفتم حوصله ندارم و در ضمن تا حالا بهش بی احترامی چه لفظی نکردم کتک که اصلا بعد اینکه فقط شاید گاهی چشم غره رفتم بهش یا واقعا یچیزی صلاح دونستم گفتم یا مثلاً موقع مدرسه اگه کاری داشت میومد واسش انجام میدادم یا مثلاً لوازم تحریر میخواسته براش گرفتم گفتم ندارن گناهن با اینکه خودم هم مجردم و وضعم جالب نیست زیاد یعنی دارا نیستم ولی اون خیلی دوسم داره مثلا مامانش نشسته منم هستم آدامس درمیاره به من میده به مادرش نه هفت سالشه بعد مثلا اگه کسی چیزی بهم بگه میگه چیزی به خاله من نگو یا مثلاً چیزی بگم فوری گوش میده ولی خب من رو نمیدم و زیاد محل نمیدم بهش میدونم بیشعورم ولی چون حوصله ندارم بگه بازی یا زیاد مسخره بازی دربیاره رو نمیدم 🥲🥲 میگم چطوره منو زشت نمیداره 🥲🥲