شوهرمو میگم ..
وقتی هستم قدرمو نمیدونه ...
وقتی براش نیستم کلا وحشی میشه همه باید بفهمن این آدم یه چیزیش
با بچه ها نمی سازه ..
خود درگیری داره
منم سعی میکنم خودمو ریلکس نشون بدم تا بیشتر بسوزه ..
داشت با غرور از خونه بیرون میرفت رفت از یخچال آب برداره بخوره که کرم من افتاد رو پاش صدای ناله اش بلند شد ..آخ دلم خنک شد ...
وقتی هر لحظه دل من رو آشوب میکنه نمیفهمه من چه دردی میکشم