امروز چهلم پدره مادرشوهرم بود بعد من چون بچه کوچیک دارم رو مزار نرفتم فقط رفتم تالار نهار خوردم برگشتم بچم گرما زده نشه اما مامانم اینا همه رفتن ،و ما رسم داریم روز چهلم برای صاحب عزا لباس یا روسری رنگی کادو میبریم تا سیاهشون در بیارن ...اما من امروز نبردم. چیزی چون تو این چند وقت اخیر مادرشوهرم خیلی دلم شکونده ،چند هفته پیش بهش گفتم من وقتی میرم سرکار میشه وقتایی ک مامانم نباشه بچم بیارم شما چندساعتی نکه دارین گفت ن من مسئولیت قبول نمیکنم در صورتی ک نوه اون یکی بچهاش ک خانوماشون خونه دارن و فقط هر روز باشگاه و پارک تفریح میرن نگه میداره ،اینم بگم چون از اول برا ازدواج من راضی نبود الان بچمم دوست نداره و چون بچم دختره دیگه اصلا دوست نداره کلی بخاطر این مسائل ناراحتم کرده برای همین برای اولین بار گفتم بزا برای یبارم شده من بی احترامی کنم بدونه منم بلدم
اما مامانم تز ظهر مثل مته رو مخمه ک چرا نرفتی خونشون ،چرا روسری نبردی ،چرا نذفتی رو مزارا ...🫠
کارم خیلی بد بوده یا حقشون بود باید یجا منم اعتراض میکردم ب رفتاراشون