دوستان یه خانمی محل کار همسرم بعنوان حسابدار کار میکنن سه ماهی هست اومدن خیلی پرانرژی و شلوغه و باهمه زن و مرد شوخی میکنه و هرکسی هم هرچی بهش بگه ناراحت نمیشه مثلا بهش میگن تو دیوونهای احمقی و... از اینجور حرفا میگه من جنبهام زیاده میخوام وقت بگذره بذار بگن
من چندباری دیدمشون اوایل حس بدی نسبت بهش نداشتم به مرور حساس شدم حالا کارهاش و میگم ببینید حق دارم یا نه
مثلا با دوستاش رفته بیرون شام بخوره یه هات داگ هم برا همسر من گرفته فرداصبحش اورده گفته اقای فلانی شما جلو چشمم بودین نتونستم بخورم برا شما هم گرفتم( که همسرم تشکر کرده بود و گفته بود من خانمم هات داگ دوست داره برا اون میبرم و اورد خونه)
یا مثلا همسرم رفته بود مسافرت روزی که برگشته بود تعریف کرد این خانم مدااام میگفته واای شما نبودین من پشت و پناهم نبوده شما همینکه رو این صندلی نشسته باشین من احساس دلگرمی و امنیت دارم توروخدا دیگه جایی نرید و...
یا مثلا بخاطر اشتباهی که تو کار انجام داده بود همسرم عصبی شده بود مدااام بهش زنگ میزد و پیام میداد که توروخدا از دست من عصبانی نباش
شما فکر کردی برا من مثل بقیه هستی؟ شما با همه برا من فرق داری عصبانیتت مهمه و....
من چندباری محل کارشون رفتم بامنم صمیمی هستن و گرم برخورد میکنه ولی این رفتاراش رو مخمه
من باهاش گرم نمیگیرم همسرمم بارها بهش گوشزد کرده که من همه اتفاقا رو میرم برا خانمم تعریف میکنم و ما چیز پنهونی نداریم
نمیدونم من حساس شدم یا حق دارم
چیکار کنم بچها