بهم میگه بلد نیستی دلداری بدی
واقعیتش اینه من نه درد و دل کردن بلدم نه دلداری دادن
از اینکه چندتا جمله کلیشه ای پشت سرهم ردیف کنم و بطرف بگم بدم میاد ولی واقعا نهایت تلاشمو میکنم که احساس تنهایی نکنه همونقدری که بلدم
حالم بده دومین باریه که اینو میگه بهم احساس کافی نبودن میکنم براش. فکر میکنم بلد نیستم حرف بزنم فکر میکنم مثل بقیه دخترا بلد نیستم عشوه بیام قربون صدقه یکی برم واقعا هم همینطور چون خودمم بدم میاد ازینکار
حالم بده نمیدونم چیکار کنم