هنوزم کرد
چند سال پیش با یه اشنایی این کارو کرد در حد چت بودن چون اون خوزستان بود و ما تهران((میشناختم طرفو))
اون موقع ترسوندمش ولی به مامانم نگفتم
دوباره سال پیش خیانت کرد و به مامانم گفتم و یکمی جنگ و دعوا شد و بعد مامانم گفت اره ابوالفضل ((منم))چتاتو داره و فلان
ولی خب مامانم نرفت طلاق بگیره
و نمیدونم الان هنوز باهاش حرف میزنه یا نه
واسه مامانم دیگه اهمیتی نداره انگار احساساتش رو کشته...
یروزی که زنه رو پیدا منم میدونم باهاش چیکار کنم چون میدونه بابام زن و بچه داره ولی هنوزم باهاشه و
با بابام که یکاری کردم جرعت نداره تو خونه داد بزنه دیگه عین چی دیگه حساب میبره ازم و جرعت داره یبار به مامانم حرف بزنه