من باخواهرم جاری هستیم خواهرم قبل من عروس این خونواده بود واسطه ازدواج ماهم خواهرم وشوهرش شد
خونواده شوهرم مخالف ازدواج مابودن ولی همسرم بااینکه میدونست حرفشونو گوش نکرد ولی ازوقتی هم که ازدواج کردیم تابه امروز که یه بچه داریم هرزمان حرفی بوده این جلو خونوادش حتی جلو خودمن باافتخار دادزده وبه خواهرم گفته که تو باعث شدی منو بدبختم کردی ومن اینو گرفتم
انگار بااین چیزها میخواد ثابت کنه خیلی باعرضه هست و خونوادشو بع من ترجیه میده اینبار دیگه رفته تو مخم دلم نمیره باهاش باشم واومدم قهر