داماد ما از لحاظ اعتقادی به ائمه این اواخر خیلی ضعیف شده بود و ائمه رو قبول نداشت.. یادمه ده سال پیش همیشه تو دسته دوهول میزد عزاداری میکرد.. قربونت امام حسین برم امسال بدجوری دلم گرفت .. اخه دامادمون هر سال تاسوعا عاشورا با زنو و بچه میره شمال.. امسال تا دسته رو دیدم دلم گرفت گفتم حسین چرا اعتقاداتش برگشت از ته دل خواستم خدایا کاری کن حسین برگرده اون عاشق امام حسین حضرت ابوالفضل بود.. دیشب شنیدم تو راه کربلاست.. سریع بهش زنگ زدم.. گفت ابجی،شمال بودم خواب دیدم دارم زیر درخت میوه سینه میزنم و عزاداری میکنم.. خداروشکر به دلش افتاد ... واقعا به عنوان خواهر خانم خیلی خیلی براش خوشحال شدم .. انشالله به سلامتی برگرده..
به به
خدا رو شکر
خیلی خوبه خوبه خواهرتونو میخواید همیشه همینطور بمونید..خاله های من از دشمن بدترن😂🤦♀️
جانم حسین
خداروشگر
خداروشکر 🥰
واقعا خوش به سعادتش.. حسین کسی بود جایی مراسم مذهبی بود حالش بد میشد و نمیرفت اصلا عصبانی میشد تا این حد.. ولی الان حسرت میخورم کاش امام حسین بطلبه.. واقعا براش خوشحالم که یه شبه عوض شد
خداروشکر 😍
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
خوشا بحالشون
خداروشکر ،همیشه خوش باشین
منم کارنامه زبان پسرم رو دیدم،ناخودآگاه قهقهه زدم،خوبه همسرم نیست،فک میکرد دیوانه شدم😂
الحمدالله❤
دعا کن برادر منم هدایت بشه اونم اهل سینه زنی وهیئت بود ولی عوض شد وحتی خدارو هم انکار میکنه وکافر کافر شده
خیلی دعاش میکنم
دعا کن برگرده ویژه بار دیگه تو دسته امام حسین ببینمش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
