واقعا به خودم دیدم این داره همش توهین میکنه
همش صبح تا شب بمن میگه برو برو
من واقعا چرا موندم تو این زندگی که هیچ ارامش و سودی ندارم ازش بمونم
گفتم اگ این چیزیه ک میخای باشه میرم
پاشدم لباسام جمع کردم رنگش رفت
گف گوه میخوری بری تا ابد کلفت زیر دست منی اینجا
گفتم زنگ زدم ۱۱۰معلوم میشه
گفت نه حق نداری بری تا وقتی زن منی
گفتم شنبه ورخواست طلاق میدم دیگ زنت نیستم
خلاصه به تته پته افتاد
ترسید دید دارم واقعا میرم
گفتم فک کردی هردقعه جیغ بزنی هرچی دلت خواست بمن بگی مثل همیشه نگات میکنم دیگ اب از سرم گذشته
بچه هام برداشتم رفتم
گفت برو ولی صبح باید بیاین بالا سر جنازم
هرچی التماس کرد نموندم