امروز پیاده داشتیم می‌رفتیم یه دختر 4یا پنج ساله شدید خورد زمین پشت سرش خانوادش میومدن تا اونا برسن من رفتم بچه رو بلند کردم الان دوساعته با من دعوا می کنه میگه نباید این کار رو میکردی
واقعا دلم شکست دست خودم نبود یهو رفتم دلم براش سوخت
شوهرم هر چی از دهنش در آمد گفت
به نظرتون کار بدی کردم ؟
وااا
ن خوب کاری کردی
خیلی هم کارت خوب بود ببخشید این را میگم ولی شوهرت مشکل داره تو که کاری نکردی
کار خوبی کردی ولی این زمون مردم یکم کج رفتار شدن ممکنه میگفت تو هلش دادی اگه چیزی میشد
وا ینی چی مگه قتل کردی کار خیر انجام دادی
نه شوهرت مشکل عاطفی داره
نه پسر منم میخوره زمین تا من برسم بلندش میکنن
نه. کارت بد نبود. ما اگه بودیم شوهرم سمت دختره پرواز می‌کرد. براش قصه میخوند تا آروم بشه. صداش برای داستان و قصه خیلی آروم و جذابه. شوهرت چقدر ایراد میگیره. شاید مثلا منظورش این بود که مسئولیت داره. اگه بچه جایی اش شکسته بود نباید بلندش میکردی. باید ی دلیلی داشته باشه که گفته
خودتو ناراحت نکن همه شوهرا از این مورد حساسیت ها الکی دارن فک میکنن اون لحظه از مدیریتشون خارج شده
لابد ایده اش مثل مادر ای کیو سان بود
اجازه نمی داد کسی بچش رو از زمین بلند کنه میگفت خودش باید بلند شه
