2777
2789

سرازیر میشد

واسه هیجانای که موقع سر قرار رفتن داشتم

واسه حسایی که وقتی دست عشقمو میگرفتم

واسه درد پاهام وقتی که از شدت پیاده روی با دوستام میرفتم این ور اونور

واسه امید امید به آینده‌ی بهتر از گذشته و قشنگتر از گذشته

دلم تنگه واسه ارزوهام واسه فانتزیام واسه روزای قشنگی که تصور میکردم و به هیچ کدومشون نرسیدم

من خیلی دوییدم خیلی تلاش کردم خیلی شب بیداری کردم بیشتر از کوپنم خودنو خرج کردم ولی الان دیگه خستم خسته و تنها نه دستی هم که دستامو بگیره نه شونه‌ی هست که آروم سرمو بذارم روش نه حتی کسی که بهش بگم من بی کسم من تنهام نباید با من اینجوری رفتار میشد 

من دوست دارم برم تنها برم ولی دخترم پاهامو گرفته نمیذاره چشماش نمیذاره موهای فرش نمیذاره لپای آویزونش نمیذاره

نمیدونم چکار کنم😭😭😭😭😭😭😭

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

چه غم انگیز..ولی متوجه نشدم :) ینی عاشق کسی دیگه بودید و ازدواج کردید و بخاطر بچتون موندید توی زندگی ...

بله با عشقمم ازدواج کردم ولی الان از شدت تنفر بهش بیحس شدم کاش روز عروسیم میمردم تا باهاش نمیومدم زیر یه سقف

رفتارای زشت اطرافیانم

هممون یجورایی درگیر یه مشکلی هستیم و داریم باهاش میجنگیم میتونی حذفشون کنی ،اهمیتی به حرف مردم نده چون اونا بعد مرگمون هم دربارمون حرف میزنند...سختی کشیدن هم می‌تونه یه نوع موهبت باشه ،بخاطر همون دختر قشنگت بجنگ، بزار وقتی بزرگ شد بهت افتخار کنه و الگو بگیره ...

شاید که خدا اینجوری خواسته
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792