مامانم قهر رفته خونه مادربزرگم.ما یه شهر دیگه هستیم تا شهر پدریم ۳ ساعت فاصله هست.خودم باردارم.به همسرم گفتم بریم آشتیشون بدیم و مامانمو برگردونیم بقیه نشنون. به مادرم هم گفتم میایم دنبالت. شوهرم گفت نمیام.زنگ زد به مامانم، مامانم کلی چیز مشت سر بابام گفت و اینکه چطوری بابام زدتش.
بعد حالا شوهرم گفت زنگ زنگ بزنم به بابات ببینم این کارای بچگونه چیه، من گفتم زنگ نزن.زنگ زد.حین زنگ زدن گفتم درمورد دعواشون چیزی نپرس.
اولش نپرسید بعد شروع کرد که این چه کاریه و ...
بابام هم پشت تلفن کلییییی دری وری درمورد مامانم می گفت.من ناراحت شدم .به شوهرم گفتم سریع تمومش کن و گوشیو قطع کن.ولی شوهرم داشت فقط گوش میداد.دیگه اعصابم داشت بیشتر بهم میریخت به شوهرم گفتم مگه میخوای آشتیشون بدی که زنگ میزنی.اونا دعوا کردن تو هم داری سواستفاده می کنی