حدود یکسال و نیم پیش وقتی پیامک های همسرم با زنای دیگه دیدم میخواستم برم قهر که متاسفانه تصادف کردم وکلی اسیب دیدم توی بیمارستان به یکی از خانم ها که میشناختمش تماس گرفتم متاهلم بود گفتم ازت شکایت کردم منتظر سنگسار باش پروپرو گفت من ترسی ندارم برو شکایت کن میخواستی مالتو سفت بگیری که باد نبره وضعیتم اینقدر بد بود که تا مدت ها نمیتونستم راه برم شوهرمم مرتب خودشو میزد گریه میکرد میگفت پشیمونم اگه جدا بشی خودمو میکشم منم خر شدم بخاطر بچم بخشیدم ومتوجه شدم زنا از محله ما اسباب کشی کردن رفتن بخدا که این یکسال و نیم هر دفعه که بیرون میرفتم تو ذهنم بود که اگه زنه دیدم چکار کنم یا نکنم تا چند وقت پیش تو هیت دیدمش منکه میدونستم خونه اشون رفته جای دیگع ولی این به عمد اومده بود هیتی که همیشه همسرم و دوستاش هستن اومد از جلو من رد شد اول نشناختمش چون تپل شده بود ولی بعدش که شناختم رفتم رو بروش یه چک زدمش گفتم خجالت نکشیدی نمک به حروم اونم منو یه چک شد بعدم گیس و گیس کشی شروع شد طوری که الکی خودش زد به بیهوشی بعدم بلند شده میگه میرم شکایت میکنم ابروی منو بردی و رفته به شوهرم پیام داده زنت مادرش به عزاش میکشونم و ... من هنوز اسکرین شات پیاماش دارم ولی شنیدم طلاق گرفته اینقدر پرو بود که رفته شوهرمم تو اینستا فالو کرده بود چکار کنم با همچین زنای بی آبرویی