2777
2789

بیاد ذهن تون و درگیر کنه و ناراحت بشین ..مثلا فرق گذاشتن ..پدر من وقتی دختر خونه بودم خیلی فرق میذاشت حس میکردم دوستم نداره ..بااینکه دختر ساده ای بودم اون زمان ..اهل قرتی بازی نبودم ...الان که متاهل شدم خیلی دوستم داره ..هم خودمو هم بچه مو..اینم بگم وضع مالی پدرم خوبه ..

ولی شرایط فعلی من صد پله بالاتر از پدرم و خواهر و برادرم هست...نمیدونم الان ی خاطره از کتک خوردنم بابت به زور چادر پوشیدن اومد به ذهنم ..با کمربند منو زد ...من اونموقع ۱۹ سالم بود ..الان ۳۱ سالمه ..نمیدونم بخاطر اینکه غرورم و شکوند..جلو بقیه خیلی ناراحتم الان من بابام و بخشیدم 😭😭 

ولی ذهنم الان درگیره اونموقه س بخاطر اینکارش تا شب زار زار گریه کردم اونموقه ...لب ب نهار شام نزدم ...

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

عزیزم من الان سی دو سالمه با کسی ازدواج کردم که یه بچه داره دوران نامزدی من یک سال مثل زندان برام گذشت چاقو چاقو کشی صدهزار تا حرف از سمت پدر و برادر اینکه خودت شوهر پیدا کردی با اینکه طرف چهار بار اومد خاستگاری خودشون قبول کردن منو دادن ولی زخم زبان ها و اینکه بالاخره آبروی ما رو می‌بری همش طرز فکر خودشون بود عروسی کردم تو ذهنم هست ولی فراموش کردم دلمو شکستن یواشکی با نامزدم میرفتم بیرون روزهای عذاب آوری بود ولی بخشیدم توام ببخش و فراموش کن گلم به زندگیت فکر کن من هم پدرم سختگیر بود الان چادر سرم نمی کنم زندگیمو می کنم

عزیزم من الان سی دو سالمه با کسی ازدواج کردم که یه بچه داره دوران نامزدی من یک سال مثل زندان برام گذ ...

 بخشیدم پدرم رو ...ولی حس کمربندی ک زد ب کمرم ململنم (واسطه شد با خواهرم که بهم اثابت نکنه ...) هنوز صدای کمربند وددرد شو حس میکنم ...

ن من چادری نیستم ...هرطور دوس دارم تیپ میزنم بابامم اصلا شاکی نیست چیزی نگفته بهم تا الان بعد از ازدواج البته ...


الان چند روز خونه شون نرفتم یهو دلم تنگ شد برای بابام ...

ولی نمیدونم چرا یهو این قضیه یادم افتاد بالاخره پدره مهر آدم رو پدر و مادرش قطع نمیشه ..زحمت کشیدن برامون ..

بابای من خیلی مهربون و دلسوز ...ولی نمیدونم اونروز چراااااا رو من خالی کرد ..

به خدا پدر مادر نباید مثل زندان بان عمل کنن اگر به عنوان راهنما و دوست حرفی رو بزنن بیشتر مورد پذی ...

واقعا همینطوره...اگه با ملایمت و دوستانه صحبت کنن پذیرا تریم ...

ماها زود بزرگ شدیم نفهمیدیم چطور گذشت انگار تو منطقه نظامی بودیم

میدونم گلم حستو میفهمم ببخش و فراموش کن گلم

ای کاش میتونستم بعد یازد ه دوازده سال فراموش کنم ...

ای کاش میومد معذرت خواهی میکرد😭😭بوسم می‌کرد میگفت ببخشید دخترم الان با گریه دارم مینویسم پسرم اومد بوسم کرد😭😭😭😭😭😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792