2777
2789

خودم یه خواستگار داشتم کارش خارج بود منم جوگیر شدم بهش گفتم نظرت راجبم چیه اون یارو گفت مثبته بیشتر جوگیر شدم هی به بابام گفتم همینو میخام میخام میخام بعذ کاشف به عمل آمد ک اونا منو پسند نکردن و زنگ نزدن چقدر جلو بابام خجالت کشیدم 🫠🤣

نی نی یار اگه این بار تعلیقم کنی خودمو میکشم😂

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بابام تا این سن نذاشته کسی خونمون بیاد معتقده که هیچکدوم لیاقت منو نداشتن😅

بهترین اتفاق زندگیم سال 1402 اتفاق افتاد ولی سال 1402 بدترین سال زندگیم بود ،درواقع بهترین اتفاق زندگیم در بدترین سال عمرم اتفاق افتاد و در واقع حتی بهترین اتفاق هم نتونست بدترین سال رو به بهترین سال یا حتی یه سال معمولی تبدیل کنه/ من ناراحت نیستم، نمیخوام هم برگردم به اون روزا، متنفر هم نیستم، فقط حسرت میخورم کسی هست بفهمه چی میگم؟/خاطرات عجیبند. 

۲۴ سالمه 

۱۴ سالگی خاستگار داشتم نه پسره رو دیده بودم هنوز نه هیچی خانوادش ۲بار اومده بودن 

بعد رفتنشون هر ۲بار هرررررررررچی لباس داشتم پوشیدم با هرکدوم از لباسام کلی عکس گرفتم تو‌حیاط خونه اشپزخونه 

😥😥😥😒😂😂😂😂

ما معمولی  بودیم ولی بابام  جوگیر شد 

پسرداییم اومده بود خواستگاری خواهرم گویا سی وچند سال پیش که بابام رفته بوده خواستگاری مادرم داییم هی سوال پرسیده بود و خلاصه سعی کرده بود سخت بگیره ولی هرچی بود مال هزارسال پیش بود بعد باهم خیلی خوب شدن ولی وسط خواستگاری بابام خیلی جدی یهو برگشت گفت خوب فلانی جان میبینم که گذر پوست به دباغ خونه افتاد   

کاش میشد از مردگان پرسید : آیا بالاخره رنج پایان یافت؟ 

ما معمولی بودیم ولی بابام جوگیر شد پسرداییم اومده بود خواستگاری خواهرم گویا سی وچند سال پیش که باب ...

، 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣😂😂😂😂

نی نی یار اگه این بار تعلیقم کنی خودمو میکشم😂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز