2777
2789
عنوان

منو یادتونه؟؟ادامه داستان من

561 بازدید | 17 پست

سلام من هرچندوقت یه بار پیدام میشه و تاپیک میزنم از اوضاع و احوال ب دوستانم خبر میدم

واسه اونایی ک منو نمیشناسن :چندسال پیش تو محل کار با پسری آشنا شدم و ازم خواستگاری کرد مادر و پدرش اولش اکی دادن ولی بعد ک دیدن قضیه داره جدی میشه پا پس کشیدن و مخالفت تمام.بهونه ای نداشتن فقط میگفتن دوس داریم عروسمون رو خودمون انتخاب کنیم.من خیلی ناراحت شدم و حتی ب شوهرم گفتم خب اینو از اول میگفتین ک اصلا نمیومدی جلو و تموم.شوهرم حرفشونو قبول نکرد و تنهایی اومد خواستگاری اونم سه بار تا بالاخره اومدن.از همون اول هم بهم گفتن ک هیچ کمکی نمیکنن.بگم ک مادرشوهرم چندسالی بود ک درگیر مریضی لاعلاجی بود.تو دوران عقدم هیچی کادو ازشون نگرفتم.تا اینکه بیماری مادرشو بالا میگیره و فوت میشه.من با یکی از دوستام ک تو بیمارستانه راجع به مادرشو حرفیده بودم اونم بهم گفته بود چندماه بیشتر نمیمونه واسه همین سعی کردم تو این مدت بهش احترام بزارم و هیچ اعتراضی نکردم چون گاهی خیلی باهام بد برخورد میکردن

چندسال گذشت و پدرشوهرم زن گرف.زنی ک خود دختراش پسند کردن چون خودش میخواس یکی دیگه رو بگیره.اون زن ک اومد یواش یواش احترام ماهم زیاد شد.رفتار خواهرشوهرامو ک باهام میدید اعتراض میکرد.اینو بگم ک هوای خواهرشوهرامو هم خیلی داش.با اینکه شاغل بود وقتی میومد یه کدبانوی تمام عیار.تازه ب پدرشوهرم یاد داد ک زن باردار ویار داره هرچی جلوش میخوری بهش تعارف کن.اولین باری ک پدرشوهرم بهم انگور تعارف کرد اشک تو چشام جمع شد.میگفتم یعنی این تویی ک داری این روزا رو هم میبینی...

خدایا دلم معجزه می خواهد از آن معجزه هایی که به هنگامه ی وقوعش، خدایا دوستت دارم و خدایا شکرت میان هق هق گریه هایم گم شود ... خدایا دلم معجزه می خواهد معجزه ای در حد خدا بودنت ... CafeMom Tickers

افرین بهش

کاش مادرشوهر منم میرفت کنار مادرشوهر تو 


❤️برای آرامش و موفقیت خودم و اعضای خانوادم دعام کنید از شر فتنه هم دور بمونیم❤️  💙💠🔷عضو گروه آبی🔷💠💙  🧡  شروع کالری شماری ۵ ابان با وزن ۷۶ با گروه نارنجی🧡 ۱۸ ابان ۷۵ کیلو💪هدف نهایی۶۰💪  19 دی وزن 69/۹۰۰ 💪تاریخ 27 دی به هدف اولم 68 رسیدم😍 بعد یک سال حدودا وقفه 16/09/1402 بازم شروع کالری شماری میکنم با وزن۶۹ 😍هدف نهایی 60😍 وزنم تا یلدا 6۸😍

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

ایول عجب مادرشوهر خوبی 

ایشالا همیشه همینجور باشه

خب بعدش

کم کم مونده تلویزیون زیرنویس کنه:قال رسول الله(ص)هرکس از یارانه خویش انصراف دهد همنشین من در بهشت خواهد بود😒

خداروشکر روزای خوبی بود و من و همسرم هم خوشحال.بیشتر بخاطر همسرم خوشحال بودم چون واقعا به خونوادش احترام میزاش ولی همون احترام رو دریافت نمیکرد.خیلی مهمون دوسته و هربار ک زنگ میزنه به خواهراش یا پدرش ناهار یا شامی دعوتشون میکنه.چون مادرشوهر جدیدم با ما خوب بود خواهرشوهرا هم خوب شدن.اما متاسفانه مدتیه ک خواهرشوهرا بامادرشوهرم قهر کردن سر هیچ و پوچ.سر محبت بیش از حد مادر شوهرم.فقط چون زن باباس نباید بگه اینکارو بکن یا نکن.بیچاره کلی راه و چاه نشونشون میداد.

حالا مادر شوهره رفته و پدرشوهرمم طرف دختراشه و با رفتنش مخالفت نکرده.بگم ک خونه اینا دختر سالاری بود از اولش.تمام مراحل عروسی من از تالار و کارت عروسی و آرایشگاه و آتلیه و ماشین رو ایشون پسند کردن.درصورتی ک پول خیلیاشو شوهر خودم داده نه پدرشوهر.

حالا ک مادرشوهر نیس رفتاراشون برگشته.شوهرم قرار بود بره دکتر سمت خونه خواهرشوهر و پدر شوهر.یه کلمه تعارف نکردن ک بیا خونمون.شوهرم وقت گرف واسه آخر این ماه.حالا اینا ارگز عید به بعد چندبار اومدن خونمون ها.اونم ناهار یا شام و یا گاهی شب نشینی.شوهرمم خودش ناراحت شد اما چیزی نگف.

جای ناراحتی اینجاس ک دیشب اومدن خونمون و خیلی ریلکس ک دلمون واسه نی نی تون تنگ شده بود و اینا.از شوهرم پرسیدن ک رفتی دکتر این هفته چی گف؟؟؟شوهرمم گف این هفته نیس هفته بعده!!

باز هیچی نگفتن.یعنی اینا با خودشون گفتن ک دکترشو رفته و تمومه حالا بریم خونش؟؟؟؟!!!!😒😒😒😒  منم سر همین خیلی ناراحت شدم هیچی نگفتم ولی تحویلشونم نگرفتم.خودشون فهمیدن.ولی بعد از خوردن کلی میوه و بستنی پاشدن رفتن.

حالا میگین رفتار من بعد از این چی باشه؟حرفی بزنم یا نه؟ب شوهرم ک میگم بریم خونشون میگه وقتی یه تعارف خشک و خالی نمیکنن من برم خونشون!!!

شوهرمم دیگه تعارفشون نمیکنه ولی خیلی مهربون و دست و دلبازه.و زود میبخشه و یادش میره.کافیه یه کوچولو قربون صدقش برن همه چی یادش میره

خدایا دلم معجزه می خواهد از آن معجزه هایی که به هنگامه ی وقوعش، خدایا دوستت دارم و خدایا شکرت میان هق هق گریه هایم گم شود ... خدایا دلم معجزه می خواهد معجزه ای در حد خدا بودنت ... CafeMom Tickers

ممنونم بله روزای بسیار سختی رو گذروندم بسیار بسیار سخت😔😔😔

خدایا دلم معجزه می خواهد از آن معجزه هایی که به هنگامه ی وقوعش، خدایا دوستت دارم و خدایا شکرت میان هق هق گریه هایم گم شود ... خدایا دلم معجزه می خواهد معجزه ای در حد خدا بودنت ... CafeMom Tickers

اوایل ازدواج تمام حقوق شوهرم میرفت برای قسط.و من تنها با صد یا نهایتا دویست گذران زندگی میکردم.میوه دونه ای میخریدم.ولی اصلا درک نداشتن.نهار و شام میومدن خونم میموندن.درصورتی ک من تمام مدت نامزدی تا ازدواج دوم پدرشوهر ک چهارسال شد فقط یه بار بعد عروسی پاگشا شدم خونه خواهرشوهر و تموم.همین.همش خونه باباش بود میگفت کارای بابامو میکنم تنها نباشه و اینا....

خدایا دلم معجزه می خواهد از آن معجزه هایی که به هنگامه ی وقوعش، خدایا دوستت دارم و خدایا شکرت میان هق هق گریه هایم گم شود ... خدایا دلم معجزه می خواهد معجزه ای در حد خدا بودنت ... CafeMom Tickers

نمیگین از این به بعد چیکار کنم؟چطور باشم؟؟؟ کسی هس اصلا؟؟؟

خدایا دلم معجزه می خواهد از آن معجزه هایی که به هنگامه ی وقوعش، خدایا دوستت دارم و خدایا شکرت میان هق هق گریه هایم گم شود ... خدایا دلم معجزه می خواهد معجزه ای در حد خدا بودنت ... CafeMom Tickers

اگه اونا بدون دعوت میان شمام بدون دعوت برین اونجا تا تلافی شه

بعاز اینم اولویت خودتون باشین

همیشه خوب باشی میشه وظیفه

بد نیستا

اما ادمای الان بی چشم ورو هستن دور از جون جمع

یه سری ها احساس می کنن که برادر خواهری دعوت اینا نداره و بی تعارف هستن.

می گن اگه بخواد بیاد خب زنگ میزنه می گه فلان روز می خوام بیام خونتون.

شما هم امتحان کنید شاید اینجورین.

بیا حالا قهوش با من شکلاتش هم با تو

دوستان درست میگن شما هم بی خبر برید. خانواده شوهرم منم یهو مثل آپاچیا میریزن سرمون. ماهم بعضی وقتا میری خودمون. امکانش نیس یه جور مادر شوهرو برگردونی؟

الو سلام ببخشید منزل خداست؟ منم همون مزاحمی که اتفاقا آشناست*هزاربار دلم گرفته این شماره رو*ولی چرا هنوز پشت خط در انتظار یک صداست*شماکه گفتی واجبه جواب سلام هرکسی*چی شد به مارسیدبازحساب بنده هاجداست*اجازه میدی که برات یه کم دردودل کنم*آخه شنیدم که فقط اسم تو مرهم وشفاست*حتی اگه چیزی نگی کلی دلم سبک میشه*چون میدونه که میشنوی وقتی تو این حال و هواست*الو دوباره قطع و وصل سیم ها شروع شده*خرابی از دل منه یا شاید از این سیم هاست*الو منو ببخش اگه بازم مزاحمت شدم*دوباره زنگ میزنم تا خدا خداست
یه سری ها احساس می کنن که برادر خواهری دعوت اینا نداره و بی تعارف هستن. می گن اگه بخواد بیاد خب زنگ ...

آخه قبلا پشت تلفن یا موقع رفتن تعارف میکردن.الان میدونه همسرم میره دکتر دقیقا سمت خونش ولی چیزی نمیگه

خدایا دلم معجزه می خواهد از آن معجزه هایی که به هنگامه ی وقوعش، خدایا دوستت دارم و خدایا شکرت میان هق هق گریه هایم گم شود ... خدایا دلم معجزه می خواهد معجزه ای در حد خدا بودنت ... CafeMom Tickers
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز