فکر میکنم زیادی وابستم ودوسش دارم
مثلا مسافرت بدون شوهرم اصلا نمیتونم برم و اصلا فکرشم نمیتونم کنم
مامانم اینا میخوان برن سفر ولی شوهرم کار داره نمیتونه بریم
از اینور هم تنها بهم نمیچسبه
این خیلی بده؟ از نظر خودم بده خیلییییی ولی...
کیا اینجورین
پس چرا ما برعکسیم😁
تا حالا تنت به صابون کتک شوهر آغشته نشده
اصلا اینجوری نیستم راحت میرم مسافرت
والاهیچ وقت این وابستگیو تجربه نکردم برعکس نباشه بیشترحال میده
دلبسته هستم وابستگی مریض وار یا یطرفه ندارم
خوبه که به شوهرت متعهدی و دوسش داری
ولی نزار شوهرت بفهمه که انقدر برات عزیزه
من وابستع نیستم
فقط چون میدونم چه آب زیره کاهه نمیرم
منم میرم از شدت دلتنگی لاغر میشم و پا میوفتم تا برگردم به زور مامانم میرم ولی اصلا نمیچسبه با این حال که بابامینا هررر کاری میکنن تا بهم خوش بگذره
مطمین باش اونم خیلی دوستت داره
یه خانم ایده آل هستی و پیشنهاد میکنم بدون شوهرت مسافرت نری. این خیلی براش با ارزشه و حتما جای دیگه ای جبران میکنه
من
نه من بدون ایشون جایی میرم ، نه ایشون بدون من (مگر سفر کاری و ماموریت باشه)
همه تفرحات وگردش و سفرهامون باهمه
خرید هم با هم میریم ختی اگه یه جوراب بخپاهیم بخریم
واقعیت اینکه با همسرم بیشتر خوش میگذره 😬
معمولا اوایل ازدواج اینجوره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
