2777
2789

اولا ۲۲سالمه مامانم میره یک هفته کربلا میگه نبینم سارا بیاری خونه خوشم نمیاد من نیستم دوستت بیاری خونه انگار بیارم چی کیشه😭😭😭😭میگه من دوست ندارم ریختو پاش میکنی میگم مگه بچه ایم جمع میکنیم میگه خوشم نمیاد اصلا میگم من که میرم خونشون میگه نرو  بخدا دار دنیا همین ی رفیق دارم همیشه تنهام انگار پسر میخوام بیارم اینجور میگه قدرم نمیدونه مثل بعضی دخترا پسر نمیارم 😭😭😭خیلییی تنهام همیشه خونم باشگاهم میگه چیه باشگاه میری که گی گرونه و... بازار میرم میگه چرا بیهدف بیرون میری انتظار داره خونه باشم رفیق نداشته باشم بعدم تایچیز بگم میگه با زنداداشت برو بیرون خب من دام نمیخاد بازنداداش برم بیذون دوست ندارم باهاش صمیمی باشم مگه زوره دوست دارم با سارا باشم تا زنداداش بیستودوسالمه دخالت میکنه به ارتباطاتم

منم همین درد شمارو داشتم اصلا هیچ دوستی نداشتم الانم ک ازدواج کردمه ندارم دیه ازبس تنهام کردن خودمم عادت کردم باز خوبه زنداداش دارین من بچه اول بودم تنها تنها الانم ک ازدواج کردمه خونه مامانم خواهر شوهرم بچه کوچیک هم دارم دلم میخواد یه استخر برم ولی نمیشه دلم میخواد بیرون برم بچرخم نمیشه 

منم همین درد شمارو داشتم اصلا هیچ دوستی نداشتم الانم ک ازدواج کردمه ندارم دیه ازبس تنهام کردن خودمم ...

💔💔💔دلم گرفته بخدا چرامامانم بامن اینکارا میکنه چرا نگران حال روحی من نیست من چندسالیه افسردم کلا

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز