2777
2789
عنوان

عذاب وجدان دارم بخاطر پدرم

310 بازدید | 13 پست

بابام ازم خواست بخاطر یکاری باهاش برم چون سواد نداره خودش نمیتونه انجامش بده

شب قبلش چون بابام شبا شام نمیخوره ی نون هست اون فقط میخوره

من نخریده بودم اصلا نذاشت چیزی بگم بشقاب غذا رو پرت کرد هرچی از دهنش دراومد گفت خیلی تحقیرم کرد

منم امروز بهونه اوردم نرفتم باهاش تف کرد تو صورتم تهدیدم کرد دفعه اولش نیست همیشه همینطوره 

راستش عذاب وجدان دارم چون خودش نمیتونست هرنظری دارین بنویسین اکر مقصرم سرزنشم کنید

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اون نباید اینقد تند رفتار میکرد توهم باید می‌رفتی پدره دیگه

میدونم اعصابم خورد بود

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
کار ایشونم خب خیلی زشت بوده

همیشه رفتارش تنده

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
هر چیم بگی پدره دیگه دوست داره توهم سعی کن میبینی اینقدر عصبی میشه زودتر کمکش کنی

اخه سر اون قضیه من مقصر نبودم نذاشت حرف بزنم لد جور غرورمو شکوند

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
حالا شاید همه بگن پدره و....ولی چه پدر مادر چه غریبه ، باید احترام بذارن که احترام ببینند

بخدا من دختر بی چشح و رویی نیستم ولی جدیدا اعصابم ضعیف شده تا ی چیز حیشه سریع بغض می کنم دیت خودم نیست خیلی اذیتم کرده

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
اخه سر اون قضیه من مقصر نبودم نذاشت حرف بزنم لد جور غرورمو شکوند

خداییش توهم حق داری من چون بابای خودم خیلی آدم تند و عصبی بود و الان در بین ما نیست میگم عزیزم بازم پدره

خدایا برای من هم مادر باش هم پدر 

خداییش توهم حق داری من چون بابای خودم خیلی آدم تند و عصبی بود و الان در بین ما نیست میگم عزیزم بازم ...

روح شون شاد خودمم پشیمون شدم 

کاش چشمان مرا خاک کنید ... تا نبینم که چه تنها هستم...یک لحظه از انسان شدنم هست که ان رانمی توانم هرگز بدون وحشت بخاطر بیاورم، زمانی که برای اولین بار صدای تپش قلبم راشنیدم. این صدای دقیق، بلند و منظم، که توامان نوید مرگ و زندگی را میدهد با ترس و تشویشی غریب به شگفتم می اورد، انها همه جا ساعت نصب کرده اند. اما چطور می توانند چنین ساعتی با ثانیه شماری سریع که تمام ثانیه های زندگی را همراهی می کند ، در سینه شان حمل کنند.!
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   asraam  |  2 ساعت پیش
توسط   آرزو1388  |  19 ساعت پیش