در شآن من نیست با هرکی مثل خودش رفتار کنم
جاری من شخصیت خودشو برد زیر سوال
جون تمامی همسایه ها داشتن نگاه میکردن
البته قبلا گرگی در لباس برره بودن و فقط تظاهر میکردن که متشخص هستن
ولی چون در یک آن رنگ عوض میکرد دیگران هم متوجه شخصیت دو قطبی ایشون میشدن
ولی اکثریت ادما فرار رو بر قرار ترجیح میدن
من فقط بابت این موضوع ناراحتم که ما معلوم نیست تا کی زنده باشیم و زندگی کنیم و از این بابت غمگینم که الباقی عمرم رو باید درجایی سپری کنم که ایشونم حضور دارن
من با بچههام اصلا کشش این جنگ و جدال رو ندارم
منم مطمعنم ایشون هر ان ممکنه دعوا راه بندازن
از بابت آرامشم ناراحتم
و وقتی من روزانه چندین بار میبینمش چه واکنشی داشته باشم
البته اینم بگم که من به هیچ عنوان باهاشون آشتی نخواهم کرد