یه خواهر شوهر دارم ک با دخترش با مادرشوهرم اینا زندگی میکنن طلاق گرفته از شوهرش ؛اینا برا شوهر من خیلی مهم شدن هرچی بگن نه نمیگه ؛دیروز بهش گفتن سفر یه روزه بریم باهم ؛یه شهری که پنج ساعت فاصله داره باهامون ؛کن میگم نه شوهرم میگه امکان ندارد باید بیای ؛فکر کن سه نفر اونا سه نفر ما ؛شش نفر تو یه ماشین پراید ؛حالم به هم میخوره ؛بنظرتون چی بگم راضی بشه