بعد زنگ گفت خوبه اینجور نگو باز قسم خورد به آیه قرآن بالارو می‌سازم زن دوم میگیرم این همش تو گوشیه وفلانه و بهمانه اگه این کارو نکردم هرچی میخوای بگید بهم حالا هیچی نمیگم تاموقعش قشنگ دلمو شکست سریع بغض کردم از اینکه جلواونا کوچیکم کرد خیلی شکستم یعنی برای بار هزارم واگذارش کردم به خدا دیشب هم جلو خانوادش سرم دادزد ومسخرم کرد
هرکار میکنم از غصه خوابم نمیگیره شماجای من بودید چیکار میکردید؟باوجود یه بچه وهزارویک اخلاق بد پدربچه
دنبال بهانه است؟
خب کمتر برو تو گوشی
چ مشکلات بزرگی دارید واقعا..
لج کرده کوتاه بیا
عزیزم توهم وایسادی نگاه کردی؟ یه لبخند ریلکس می‌زدی میگفتی جرات داری برو بگیر
مگه چقدر سرت تو گوشیه ک بخاطرش میخواد بره زن بگیره
رو گوشی حساسه ؟ نگیر دستت
خدا حقتو بگیره الهی
بی دلیل یهو گفت
قسم میخورم شوهرم بخواد یک بار چنین رفتاری باهام بکنه یعنی عین یه سگ از چشمم میفته و باید گم بشه از زندگیم بیرون یه خورده جلو شوهرت وایستا خیلی هاره
بگو منم شوهر دوم میخوام
ناراحتیتون رو درک میکنم عزیزم
اما چرا مرزهای رابطتتون رو حفظ نمیکنید؟ برای چی بقیه باید از مشکلات شما با خبر بشن؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
10 ثانیه پیش
10 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
