خاهر شوهرم گف شب بیا اینجا شام بعدم ی تولد برا مامانش بگیریم از طرفی پدرشوهرم چند شب پیش تو بحث بین من و شوهرم دخالت کرد و بهم گف بی شرف بی ابرو حالا نمیدونم امشب چیکار کنم
مثلا من قبلا هر بار میدیدمش میرفتم دست میدادمو بوس میکردم امشب اینکارو نمیکنم خاهر شوهرامم میدونم اینطوری کنم اوناهم محلم نمیزارن امشب پس باید تنها خودمو شب مشغکل کنم چون شوهرم همیش و هر شرایطی میره پیش خانوادش میشینه
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
نمیتونمم نرم چون دیشب تولد مامان خودم بود شوهرم اومد خونه دختر خالم چون اونجا مامانمو سوپرایز کردم
شوهرت اومد اما با اختلاف اینکه پدر مادر تو به اون توهین نکردند پس این با اون مقایسه نکن
جایی خوانده بودم که درد آدم را بزرگ میکند و روح را صیقل میدهدو تجربه را زیاد میکند. هیچ جا ننوشتهاند که درد با یک زن، با یک مادر چه میکند. مادران درد کشیده یا زود میمیرند، یا برای همیشه میروند، یا میمانند با چشمانی که رنگِ بیتفاوتی گرفته استو دستانی که زیر ناخنهایش جز درد چیزی نمیروید، و گیسوانی که رقص بر شانههای زنانه را به خاطر نمیآورند. مادرانی بی هیچ آرزویی، با دنیایی کوچک. دنیایی بسیار بسیار کوچک. هیچکس از مادرانی که به بهشت نمیروند چیزی ننوشته است.