2777
2789

اون یک سالی که فکر میکردی من از دست تو رها بودم و دنبال فرصتی برای رفتن بودم

و تو با تهدیدهات هی منو نگه میداشتی تا بمونم و زخم ها و آسیب ها و گمبودهات رو با استفاده کردن از من جبران کنی

دقیقا اون یک سال من اسیر تو و ترسی که بهم وارد کردی بودم

اون یک سال تو زخم و آسیب ها و کمبودهای منو بیشتر و بیشتر میکردی

بهت میگفتم و دلت به رحم نمیومد

فقط میخواستی انتقام توهین های پدر و مادرت رو از من بگیری

میخواستی جای اون ها بهت بگم ببخشید

میخوای جای اون ها بهت احترام بذارم

میخواستی جای اون ها پشیمون بشم

میخواستی و میتونستی 

میتونستی چون میدونستی پر هستم از فروپاشیدگی

فروپاشیدگی که خودت باعثش بودی

اون یک سالی که هر کار دوست داشتی کردی و با لبخند یطوری نشونش دادیم که رضایت دو طرفه است

میدونستی اگر صبرم تموم بشه اهمیتی به فروپاشیدگی بیشتر نمی‌دادم

نه اهمیتی به غرورم دادی نه اهمیتی به عزت نفسم 

فقط خودت مهم بودی 

اولا هر وقت التماسم میگردی میومدم چون درکت میگردم

اتفاقا از همین درگ استفاده کردی و گولم زدی

میدونستی چقدر امید و آرزو دارم 

شدن فرصتی برای استفاده های تو

شدم کیسه بوکس تو

شدم منبع لذت تو

چنان خراب و گندیده بودی که جات ته آشغال دونی بود 

جایی که هیچ کس نه بوت رو بشنوه نه حضورت رو حس کنه

خوشبخت نمیشی

خوشبخت شدن رو بلد نبودی و باور کن اشک های من گریه های من تو رو رها نمیکنن

آرزو میگردم برای رها شدن از دست تو خوشبختی نصیبت بشه تا بیخیال من بشی

میخواستم چنان پر بشی که منو زباله دونی خودت ندونی

دیگه اصلا به زباله دونی احتیاج پیدا نکنی

هیچ وقت فراموش نمیشه 

از کودکی ام از نادانی ام از بی تجربگی ام از بی پناهی ام از خستگی ام از سادگی ام 

سواستفاده کردی و آخرش انگ هرزگی بهم زدی

هیچ وقت از یاد نمیره چقدر بعدش التماس برگشتن این هرزه رو کردی

هیچ وقت از یاد نمیره سعی کردی نامزدی ام رو خراب کنی

از یاد نمیره انقدر رو اعصابش راه میرفتی تا اونو به جون من بندازی

اما تیرت خطا میرفت 

چون این بار انتخابم درست بود

دوست دارم بگم بخشیدمت 

دوست دارم بگم فراموش کردم

ولی نمیتونم ۲ سالی که بهم زهر کردی

۲ سالی که ترس رو به جونم انداختی 

چطور فراموش کنم

شاید قبل مرگم فراموشت کنم

ولی از خدا میخوام در یکی از لحظه های زندگیت ترس و دردی که بهم وارد گردی 

طوری بهت وارد کنه که هیج وقت فراموش نکنی

میخوام هر روز توی اون کابوس باشی

همانطوری که توی کابوس های من بودی

میخوام هیچ جا آرامش نداشته باشی

هر روز صبح جلوی چشمت باشه

توی خلوت توی فکرت باشه

توی جمع توی توهمت باشه

توی خواب توی رویاهات باشه

و تنها آرزوت این باشه چطور از این کابوس فرار کنم؟

و حتی مرگ هم نصیبت نشه تا این کابوس تا ابد برات تکرار بشه

امیدوارم دورت پر بشه از قرص های روان گردان

به هزاران مواد معتاد بشی

به هزاران بیماری رو بیاری

به هزاران مشکل دچار بشی

وقتی میری روان درمانی تو رو به تيمارستان منتقل کنن

و اونجا بستری بشی

امیدوارم خانواده ای خیالی در ذهنت تشکیل بدی و اون خانواده هر روز درد من رو بکشن جلوی چشمت

هر روز رو دارم با انکار میگذرونم 

امیدوارم حتی توانایی انکار و صبر هم ازت گرفته بشه

یه روز این اتفاق میوفته 

امیدوارم و منتظرم 

دلم ۳ تا دختر میخواد اسمشون رو بذارم فلفلی و قلقلی و فسقلی چهارمی اگر اومد میذارم فنقلی😍🥰یه قدم برو عقب،آفرین فقط یه قدم؛اندازه یک پا دور شو از زندگی که فکر میکنی در حال انفجاره.میبینی؟فقط ذرت ها هستن که دارن میترکن تا یه پفیلای مشتی مهمونت کنن.زندگی انقدر بی در و پیکر نیست عزیزم.راستی مگه تو خدا نداری؟

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز