من ۱۶ سالمہ...
مامانم و بابام صبح ھا میرن سرکار یہ بچہ ۲ سالہ رو میدن بہ من تو خونہ دست من و خواھرم رابطم اصلا با خواھرم خوب نیست و ھمش کتک کاری میکنی و فوش بد میزنہ بھم برادرم ھم ھمش گریہ میکنہ امروز مادرم میدونست ما مھمون دارم از عمد خونہ رو تمیز نکرد گرفت خوابید صبحشم رفت سر کار من صبح ساعت شیش از ترس اینکہ مھمونا بیان خونہ کثیف باشہ پاشدم التماس خواھرم کردم انقدر اشک ریختم تا کمکم کنہ خونہ رو تمیز کنم (خونمون خیلی بزرگہ ادم کمرش درد میگیرہ)بعد من دسشویی و آشپزخونہ رو کلا تمیز کردم کلا خونہ رو از این رو بہ اون رو کردم دقیقا ناشتا ھم بودم ساعت ۱۲ کارم تموم شد بابام زنگ زد گفت ناھار درست کن من بدبخت امدم ناھار درست کنم آبھا رفتن دیگہ ھیچی غذا سفارش دادیم و اینا...
الان من تو سن ۱۶ سالگی تمام کتفم درد میکنہ کمرم درد میکنہ ... تمام ناخونام میسوزہ و پوست پوست شدہ
آیا این حق منہ؟ من چہ گناھی کردم؟
دخترای ھمسن خودمو کہ میبینم اشکم در میاد:)
