دوستان دعا کنید خدا بهم صبر و حوصله و اخلاق بده
یهووو قاطی نکنم
مادرشوهرم 60 و خورده ای سن داره
با برادرشوهر مجردم زندگی میکنه
یه خواهر شوهر دارم مریض هستش مادرزادی ذهنش کوچیکه، سی و خورده ای سالشه
حالا فردا قراره بریم مشهد
چند روز پیش بدون اینکه شوهرم چیزی بگه جوگیر شدم بهشون گفتم میاین بریم مشهد ....
حالا میان
حس میکنم خیلی سختم میشه
دوتا بچه کوچیک دارم
3 ساله و 1ونیم ساله