2777
2789
عنوان

مامانم کتکم زده

1374 بازدید | 74 پست

منن نمیدونم با این ادم روانی چیکار کنم

از خونه فرار کنم؟ خودکشی کنم؟ 

کدوم؟ فقط بگین 

زنگ بزنم تیمارستان ببرنش؟ 

لعنتی روانی

مرگ تورا چو داد،گردون خبرم ،خبرت نیست که یکباره چه امد به سرم...🖤 یکی هست تو قلبم ،هرشب واسه اون می‌نویسم و اون خوابه،یه کاغذ،یه خودکار،یه نامه که خیسه....🖤اون شب که تیکه تیکه شدنتو دیدم،هرچقدر دنبال اون آمبولانس دوییدم و نرسیدم،دیگه واسه رسیدن به هیچکس تلاش نکردم...یا اون روزی شبی که از شدت دلتنگی از خونه فرار کردم اومدم پیشت و سنگتو بوس کردم ....تو همتای من بودی،جفت من بودی ... سوگ تو تموم نمیشه،موقع خوندن نامه هات،دیدن یادگاریات،عروسکت،عکسات روی میز خاطره و رو جای جای دیوار،محله ی قدیمی،مدرسه قدیمی،غذاهای موردعلاقت... و کلی نانوشته های دیگه سوگتو تجدید می‌کنه... لعنت به کسایی که جدامون کردن،کسایی که باعث کشتنت شدن،اون شایعات،لعنت🖤🥀 سوگ تو جبران نمیشود حتی به گریه و شیون عمیق....

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

الکی زده یا حرصشو درآوردی

الکی

مرگ تورا چو داد،گردون خبرم ،خبرت نیست که یکباره چه امد به سرم...🖤 یکی هست تو قلبم ،هرشب واسه اون می‌نویسم و اون خوابه،یه کاغذ،یه خودکار،یه نامه که خیسه....🖤اون شب که تیکه تیکه شدنتو دیدم،هرچقدر دنبال اون آمبولانس دوییدم و نرسیدم،دیگه واسه رسیدن به هیچکس تلاش نکردم...یا اون روزی شبی که از شدت دلتنگی از خونه فرار کردم اومدم پیشت و سنگتو بوس کردم ....تو همتای من بودی،جفت من بودی ... سوگ تو تموم نمیشه،موقع خوندن نامه هات،دیدن یادگاریات،عروسکت،عکسات روی میز خاطره و رو جای جای دیوار،محله ی قدیمی،مدرسه قدیمی،غذاهای موردعلاقت... و کلی نانوشته های دیگه سوگتو تجدید می‌کنه... لعنت به کسایی که جدامون کردن،کسایی که باعث کشتنت شدن،اون شایعات،لعنت🖤🥀 سوگ تو جبران نمیشود حتی به گریه و شیون عمیق....

وااااا چرا اخه

گفتم برم تولد دوستم ،گفت نه

منم دیگه چیزی نگفتم یهو اومد تا جا داشت منو زد

مرگ تورا چو داد،گردون خبرم ،خبرت نیست که یکباره چه امد به سرم...🖤 یکی هست تو قلبم ،هرشب واسه اون می‌نویسم و اون خوابه،یه کاغذ،یه خودکار،یه نامه که خیسه....🖤اون شب که تیکه تیکه شدنتو دیدم،هرچقدر دنبال اون آمبولانس دوییدم و نرسیدم،دیگه واسه رسیدن به هیچکس تلاش نکردم...یا اون روزی شبی که از شدت دلتنگی از خونه فرار کردم اومدم پیشت و سنگتو بوس کردم ....تو همتای من بودی،جفت من بودی ... سوگ تو تموم نمیشه،موقع خوندن نامه هات،دیدن یادگاریات،عروسکت،عکسات روی میز خاطره و رو جای جای دیوار،محله ی قدیمی،مدرسه قدیمی،غذاهای موردعلاقت... و کلی نانوشته های دیگه سوگتو تجدید می‌کنه... لعنت به کسایی که جدامون کردن،کسایی که باعث کشتنت شدن،اون شایعات،لعنت🖤🥀 سوگ تو جبران نمیشود حتی به گریه و شیون عمیق....

سر چی کتک خوردی حتما اتفاقی افتاده بی دلیل نمیشه

سر اینکه گفتم برم تولد دوستم؟گفت نه

منم چیزی نگفتم اومدم اتاقم 


مرگ تورا چو داد،گردون خبرم ،خبرت نیست که یکباره چه امد به سرم...🖤 یکی هست تو قلبم ،هرشب واسه اون می‌نویسم و اون خوابه،یه کاغذ،یه خودکار،یه نامه که خیسه....🖤اون شب که تیکه تیکه شدنتو دیدم،هرچقدر دنبال اون آمبولانس دوییدم و نرسیدم،دیگه واسه رسیدن به هیچکس تلاش نکردم...یا اون روزی شبی که از شدت دلتنگی از خونه فرار کردم اومدم پیشت و سنگتو بوس کردم ....تو همتای من بودی،جفت من بودی ... سوگ تو تموم نمیشه،موقع خوندن نامه هات،دیدن یادگاریات،عروسکت،عکسات روی میز خاطره و رو جای جای دیوار،محله ی قدیمی،مدرسه قدیمی،غذاهای موردعلاقت... و کلی نانوشته های دیگه سوگتو تجدید می‌کنه... لعنت به کسایی که جدامون کردن،کسایی که باعث کشتنت شدن،اون شایعات،لعنت🖤🥀 سوگ تو جبران نمیشود حتی به گریه و شیون عمیق....

توجه نکن بهش خودتو بزن به کوچه الی چپ بی محلی از صد تا فوش بدتره

من پیش این دیوونه امنیت جانی ندارم تا الان همینکارو کردممم 

مرگ تورا چو داد،گردون خبرم ،خبرت نیست که یکباره چه امد به سرم...🖤 یکی هست تو قلبم ،هرشب واسه اون می‌نویسم و اون خوابه،یه کاغذ،یه خودکار،یه نامه که خیسه....🖤اون شب که تیکه تیکه شدنتو دیدم،هرچقدر دنبال اون آمبولانس دوییدم و نرسیدم،دیگه واسه رسیدن به هیچکس تلاش نکردم...یا اون روزی شبی که از شدت دلتنگی از خونه فرار کردم اومدم پیشت و سنگتو بوس کردم ....تو همتای من بودی،جفت من بودی ... سوگ تو تموم نمیشه،موقع خوندن نامه هات،دیدن یادگاریات،عروسکت،عکسات روی میز خاطره و رو جای جای دیوار،محله ی قدیمی،مدرسه قدیمی،غذاهای موردعلاقت... و کلی نانوشته های دیگه سوگتو تجدید می‌کنه... لعنت به کسایی که جدامون کردن،کسایی که باعث کشتنت شدن،اون شایعات،لعنت🖤🥀 سوگ تو جبران نمیشود حتی به گریه و شیون عمیق....

ولش باو نرو تولد دوست بعدن که اختیارت دست خودت بود برو

اصن بحث تولد نیست روانیه لعنت بهش 

مرگ تورا چو داد،گردون خبرم ،خبرت نیست که یکباره چه امد به سرم...🖤 یکی هست تو قلبم ،هرشب واسه اون می‌نویسم و اون خوابه،یه کاغذ،یه خودکار،یه نامه که خیسه....🖤اون شب که تیکه تیکه شدنتو دیدم،هرچقدر دنبال اون آمبولانس دوییدم و نرسیدم،دیگه واسه رسیدن به هیچکس تلاش نکردم...یا اون روزی شبی که از شدت دلتنگی از خونه فرار کردم اومدم پیشت و سنگتو بوس کردم ....تو همتای من بودی،جفت من بودی ... سوگ تو تموم نمیشه،موقع خوندن نامه هات،دیدن یادگاریات،عروسکت،عکسات روی میز خاطره و رو جای جای دیوار،محله ی قدیمی،مدرسه قدیمی،غذاهای موردعلاقت... و کلی نانوشته های دیگه سوگتو تجدید می‌کنه... لعنت به کسایی که جدامون کردن،کسایی که باعث کشتنت شدن،اون شایعات،لعنت🖤🥀 سوگ تو جبران نمیشود حتی به گریه و شیون عمیق....

هیچ پدر مادری دشمن بجش نیسحتما به حرف نیستیهر چی گفتن گوش بده

😐😐😐فقط بگین منو چطور اینو ببرم بیمارستان اعصاب و روان 

با زبونم میشد گفت

مرگ تورا چو داد،گردون خبرم ،خبرت نیست که یکباره چه امد به سرم...🖤 یکی هست تو قلبم ،هرشب واسه اون می‌نویسم و اون خوابه،یه کاغذ،یه خودکار،یه نامه که خیسه....🖤اون شب که تیکه تیکه شدنتو دیدم،هرچقدر دنبال اون آمبولانس دوییدم و نرسیدم،دیگه واسه رسیدن به هیچکس تلاش نکردم...یا اون روزی شبی که از شدت دلتنگی از خونه فرار کردم اومدم پیشت و سنگتو بوس کردم ....تو همتای من بودی،جفت من بودی ... سوگ تو تموم نمیشه،موقع خوندن نامه هات،دیدن یادگاریات،عروسکت،عکسات روی میز خاطره و رو جای جای دیوار،محله ی قدیمی،مدرسه قدیمی،غذاهای موردعلاقت... و کلی نانوشته های دیگه سوگتو تجدید می‌کنه... لعنت به کسایی که جدامون کردن،کسایی که باعث کشتنت شدن،اون شایعات،لعنت🖤🥀 سوگ تو جبران نمیشود حتی به گریه و شیون عمیق....

منم هرکار میکنم رابطم با ماورم خوب باشه نمیشه نمیدونم مال  اینه سنم بالا رفته و مجردم 

هرکی خاستگارم بود خودش رد میکرد الان هی میگه  چرا ازدواج نمیکنی بهم بها نمیده 

بعد جایی میخوان برم مراسمی فاحته فامیلی متلا بگم عیبه منم بیام فورا ریتمش عوض میشه و میگه هی منم نمیرم تو بروو.. بعد دعوا میکنم فرض کن من مردم تو خونت نیستم تو خونه خودمم چقدر با من لج میکنی مگه من نگهبان خونه توم همیشه هرجا میری میگی من بمونم انقد دعوا میکنم از دستش حرصم میده لجم میده  عذابم میده کنایه دخترای مردم بهم میزنه خودشون کل خاستگارامو جواب کردن الانم دیگه خاستگار خوب ندارم حالت دشمنی میگن برو شوهر کن ولمون کن

یساعت پیش چنان دعوایی کردم گفتم خودمو میکشم

تووووف به این زندگی من توووف به این زندگی که من دارم

پدرم که یه سگگگ کثیف حرومزاده بلهوسه فقط زن بازی میکنه خییلیم ادعای خانواده ابرومندیمون میشه بابام هی نمیپرسه کی خرج این دخترو میذه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792