شوهر من یجور رفتار می‌کنه انگار هیچ اتفاقی نیفتاده.
کلا عادی عادی. اصلاً دعوا نمیکنه. اگر. دعوا کنه یکم خالی میشم. اینجوری بدترررررر حررررص میخورم.
وقتی میره بیرون بچه ها رو میخوابونم خودمو میزنم. تو سر و صورتم میگویم که حرصم خالی بشه😭
نه ده سال جلوگیری خیلی شدید میکردم چون همیشه دعوا داشتیم بچه هم نمی‌خواستم بعد تصمیم گرفتم جدا نشم و بچه بیاریم شش ماه اصرار کردم و اقدام کردیم که نشد خدا رو شکر الان هم دیگه سه سال هستش که اصلا بیخیال بچه شدیم اما من واقعا یه وقتا غصه میخورم و باز میگم چرا اصلا زندگی کنیم وقتی بچه نداریم و اون همه هم مشکل و دلخوری بینمون بوده اما دیگه الان کمتر بحث و دعوا داریم
من دارم تو جهنم دست وپا میزنم ولی تو خونه بابام جایی ندارم ،ازدواج دوممه وروزی هزاربار میکیرم از خیانت شوهرم همین الان کلی گریه کردم واز حدا مرجمو خواستم بااینکه سالهاست درارزوی بچه م والان هفت ماهه باردارم بیچاره بچم که این حال وروزمنه
دقیقا منم میشینم اینقدر گریه میکنم و میزنم تو سروکله خودم که نگو همیشه باخودم میگم این طرز رفتارش و این ریلکس بودنش لابد بخاطر این اصلا براش مهم نیست بود و نبودم شوهر من حتی بهش میگی محبتت کم بیا باهم حرف بزنیم فیلم ببینیم معرکه راه میندازه که تاحالا هرچقدر محبت کردم دیگا اونم نمیکنم کلا درمقابل درخواست و انتقاد گارد میگیره
زنده باشی عزیزم امیدوارم اول خودت خوشبخت باشی و مادر خوشحالی باشی و بچه ات هم ازت شاد بودن و یاد بگیره
آره فقط میگم خدا رو شکر خودم هستم هر موقع نخواستم میرم
خانواده ام هم الان مشکلی ندارن با جدایی کاش همون سال اول اینقدر موافق جدا شدنم بودن
من خیلی خیلی خیلی تلاش کردم برای این زندگی کاش به موقع شوهرم قدر میدونست
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
