دقیقا ماهم همینجوری هستیم ..وقتی میخوایم یه کم از عادت درشون بیاریم مامانم میگه داماد من هیچوقت دست ...
اره همش تعریفشو جلو همه میدن که بقول ما لرها مارو گردنبار کنن.یعنی به گردنمون میفته که باز خاستیم بریم یه چیزی حتمن ببریم خیلی دلم برا شوهرم میسوزه واقعا.😢هندوانه بزرگ .میوه. شیرینی بستنی دیگه وقتی میخاد بیاد همشون منتظر میشینن شوهرم بیاد تا دو دستی داره میوه هارو میاره میزاره تو اشپزخونه.در صورتیکه خودمون تو خونه خودمون شاید میوه نداشته باشیم.خیلی دلم میسوزه چون تقصیر خودم بود از اول هی گفتم دست پر بیا
بدعادتشون کردیم...تازه خواهر وبرادر من ایراد هم میگیرن از وسایل
اره بخدا ☹️بنده خدا براشون حتا میشینه هی بستنی میگیره تو نون قیفی که خریده میده دست تک تک اعضای خانوادم اخر سر میبینی گیر خودش نمیاد بسکه زیادیم.اخرشم میگن ما از این نونا دوست نداشتیم یا بستنیش این بار خوشمزه نبود من خجالت میکشم چون میدونم مقصر من بودمه
اره بخدا ☹️بنده خدا براشون حتا میشینه هی بستنی میگیره تو نون قیفی که خریده میده دست تک تک اعضای خان ...
آره خواهر منو بردیم بیرون بستنی وآب هویج خریدیم براش میگه بستنیش خوشمزه نیست.داداشم میاد شام میخوره دوتا بشقاب بعد میگه من این غذارو دوست ندارم چون گشنه ام بود خوردم...موندم والا انسان هم اینقدر قدرنشناس!
من دیگه اولویتم رو گذاشتم برا شوهرم چون همش به فکر خانوادم بودم شوهرم بدبخت همش تو فشار میزاشتم تا خواسته های اونارو برآورده کنه الان دیگه خداروشکر به خودم اومدم