داداشم 18 سالشه
از بچگی همیشه رویا پردازی میکرد ک خیلی پولدار میشه وفکرای بزرگی تو سرش داشت
از همون 12سالگی همش ب بابام میگفت بزار برم ی جایی کار کنم پول جمع کنم تا 18 سالگیم ماشین بخرم ولی بابام میگفت تو فقط درستو بخون من برات میخرم
این هر کاری رو میگفت بابام بهونه میاورد و میگفت زمونه خرابه معتادت میکنن و... اینم لجبازی میکرد میگفت مگه من بی عرضم مگه حالیم نیست
بابامم میگف تو بچه ای هیچی نمیدونی
بعد بابام املاکی داره ب این میگفت تو بشین مغازه هرچی بخوای من بهت میدم اینم میرفت مغازه ولی هر روز با کلی غر غر ک من نمیتونم
حالا امسال 18 سالش شده و دیپلم گرفته روزگار مارو سیاه کرده ک من هیچی ندارم ماشین ندارم ماشین رو باید خودم بخرم بابام بخره سوار نمیشم
اگه خودم نخرم دانشگاه نمیرم
وقراره دانشگاه حقوق بره ولی فعلا لج کرده و میگه تا وقتی خودم ماشین نداشته باشم نمیرم
بعد بابامم چون داره ساختمون میساخت هرچی پول از املاک در اومده خرج ساختمون شده و تو این چند سال ب این هیچی نداده
حالا اینم مثل افسرده ها شده
روانی شده جواب سربالا میده میگه شما منو بدبخت کردید
حالا من باهاش حرف زدم ک ی شغل نیمه وقت پیدا کن صبحا برو اونجا و غروب ها بیا املاک و درستو اونجا بخون
فعلا کوتاه اومده
بنظرتون با دیپلم چ شغل نیمه وقتی هست ک بتونه بره
توروخدا اگه میدونید بگید