دقیقا منم همیشه از کودک همسری متنفر بودم اما چون شرایطشون اوکی بود خوانواده قبول کردن منم از سر بچگی قبول کردم چون مردایی که بتونن آدم رو درک کنن خیلی کم شدن فقط حس کردم میتونه منو درو کنه و مثل بابام باهام رفتار نمیکنه اجازه میده در آینده کار کنم برم بیرون و مانع از دنبال کردن علایقم نمیشه 🥺آخه بابام اصلا اجازه نمیده از خونه برم بیرون هر شیش ماه یبار شاید برم اونم با خودش و همیشه تو خونه یا تلوزیون یا گوشی یا کتاب من حتی بخاطر بابام سه ساله ترک تحصیل کردم به اجبار اما امسال قراره دوباره شروع کنم