شوهرم شده سرویس خانواده خواهرش هرجا بخوان برن زنگ شوهرم میزنن پسرشو می‌بره کلاس ومیاره خودشون ماشین ندارن شوهرم قرار بود بیاد خونه کار داشت زنگش زدم کجایی یکم من من کرد گفت دارم خواهرم میبرم فلان جا خیلی ناراحت شدم خیلی من خودمو بکشم چون اون قسمت ترافیکه شدیده منو نمیبره چجوری اینو بگم؟
الان تنها راهش 1لیوان چایی و نفس عمیقه
اومد یا دعوا نگو جون تاثیر نداره. از در زبون بازی بیا تو
فردا ازش بخواه تو رو ببره اون قسمت که خواهرشو برده اگه نبرد بزنش
ببین من در این جور موقعیت‌ها ازش پول میگیرم و برای خودم خوب خرج میکنم تا برای خودم جبران کنم این ناراحتی رو
چون اگر بخوام بهش بگم تغییر نمیکنه و فقط بحث هست بینمون
آره آدم خوشش نمیاد
اما میخواد بیاد خونه بشینه که چی بشه
والا من از خدامه شوهرم بره بیرون یه دوری بزنه و بیاد
به جز سرکار اصلا بیرون نمیره
جاری منم چندباری اینجوری کرد گفتم شوهرمن حوصله بچه خودش رونداره چه برسه به بچه تو نشست سرجاش پررو
تو بگی میشی ادم بده شوهرت باید بگه
بعدش هم به خواهر شوهزت یاداوری کن که یه چیزی داریم اسمش اسنپ میتونی ازش استفاده کنی
مردای ایرانی رو جون به جونشون کنی تهش فقط مادر و خواهر
شوهر منم یه مدت همین بود خواهراش تکون میخوردن در اختیارشون بود تا ۲،۳ سال چیزی نمیگفتم ولی بعدش واکنش نشون میدادم تا اینکه خداروشکر بچه هام اومدن سرش به زندگی خودمون گرم شد البته الانم گهگداری زیرابی میره ولی من به روی خودم نمیارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
55 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
