2777
2789

ما از اول ازدواج میدونستیم وضع مالی همسرم بد هست و پدرم گفت من بهتون کمک میکنم .پدرش اینا هم زیاد وضعیت خوبی قبلا نداشتن الان بهتر شدن و خدایی کمکم میکنن . بعد یه یکی دوبار پدرم با جون و دل کمکمون کرد ولی بعد باهم دیگه خونه ساختیم که از اونجا اختلافات شروع شد .پدرم مجبور بود پول دو واحد رو بده و شوهر من یکی ،حالا این دقیقا زمانی بود که دلار یهو بالا کشید و دیگه شب میخوابیدیم صبح یه قیمت دیگه بود همه چیز وتا اون موقع یه همچین چیزی بی‌سابقه بود . هزینه ها بیشتر شد و پدرم فکر می‌کرد شوهر من داره زیاد میگیره ازش و دیگرانم همش میگفتن وا ما پارسال ساختم انقدر شما مثلا شده انقدر 🤔

دیگه رفتار پدرم عوض شد اینم بگم که مامانم خیلی این وسط موش میدووند .


اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم   

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

دیگه منتهای پدرم شروع شد که من بودم ساختم براتون و من اگر با یکی دیگه شریک میشدم این جوری پول نمیگرفتم و اینا .حالا شوهرم کلا پولی بابت ساخت ازشون نگرفت . یه مبلغی ما بدهکارشون بودیم اونم زمین فروختیم دادیم . 

هر سال یک بار کارهایی که کرده رو میزنه توی فرق سر من بدبخت .

منم اون موقع میگفتم ندارید بگید ندارم میگفتن نه شوهرت ناراحت میشه و بد میشه و میدادن ،بعد از ا ون دوباره شروع میکردن که ما ناراضی بودیم . 

الان بعد از بیست سال داداشم هم شروع کرده بهم میگه همش ما آدمش کردیم ،ما بهش کمک کردیم و هر چی دلش خواسته کرده  و همیشه با قهر و بدخلقی و اینا به اون چیزی که میخواسته رسیده. 

خیلی ناراحت شدم هیچی نگفتم ولی مگه اون داده یا مثلا بابام به اونا کم داده ‌دقیقا از همه کمتر کمکم کردن ولی از همه بیشتر حرف شنیدم .خسته شدم حالا میخوام بهشون بگم بدون اینکه ناراحت شن بفهمن که اذیتم کردن به نظرتون چیکار کنم 

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم   
تو مسائل مالی نباید با هیششششششکی شریک شد مخصوصا با خانواده درجه یک چون اخرش کار به اختلاف میکشه

حالا شده دیگه .

اون موقع پدرم خیلی خوب بود و خودش راضی بود و کلا کسی هست که همه سرش کلاه میذارن و باز میگه اشکال نداره فدای سر بچه هام .انقدر آدما بودن که از صدقه سر بابای من پیشرفت کردن ولی پدرم نتونسته بهشون حرف بزنه ولی فقط برای من صدا داشته 

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم   
حالا شده دیگه .اون موقع پدرم خیلی خوب بود و خودش راضی بود و کلا کسی هست که همه سرش کلاه میذارن و باز ...

به قول خودت حالا شده دیگه

برای ما هم شد

بین خواهرا سر خونه و اینا اختلاف افتاد

طوری که بعد سالها هنوز با هم کارد و پنیر هستیم

البته بین دو تا از خواهرام

سر خودم نیومد

فقط من چون طرف یکی شونو گرفتم خودم هم یجورایی اذیت شدم برای همین میدونم چی میگی آدم از غریبه بخوره میگه غریبه ست از آشنا خیلی درد داره

وطن ای مادر غمدیده ام.......

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز