2777
2789

ما نگفتیما فقط بهم گفت نمیشناسمت حس میکنم اونی نیستم تو میخوای

خیلی ناراحتم کرده بعدش به تفاهم رسیدیم

ولی خیلی دلم پره

حس میکنم هیچکس به زنش از این حرفا نمیزنه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اعتماد به نفس نداره شاید یا اینکه مشکلی غیر این دارهباهاش درموردش صحبت کندلیلش رو بپرسولی به نظرم خی ...

چون روم حساسه چون فکر میکنه من رفتم شمع روشن کردن حتما یا حاجت خیلی بزرگ یا ی کمبودی دارم

🤣🤣🤣🤣ما تو نامزدی هم خیلی به هم گفتیم.  مستقیییمممم. وااااضضضححح

عیب ندارع 

ولی وقتی انقد بابتش ناراحتی بعدا تو آرامش باهاش صحبت کن و بهش بگو تا چه حد این حرفش اذیتت کرده و ازش بخوا دیگه اینا رو نگه 

و اگه لازم بود دربارش حرف بزنید 

گاهی از بیرون که به مشکلات بقیه نگا کنیم میگیم وای چه الکی،ولی چه بیخود ناراحت شده.  ولی همون برا خودمون پیش میاد دنیا رو سرمون خراب میشه.   می‌خوام بگم که یعنی این جریان اونقد بد نیست که بابتش کلی غصه بخوری.   فک کن برا دوستت پیش اومده. اینجوری منطقی تر راجبش فک میکنی

🤣🤣🤣🤣ما تو نامزدی هم خیلی به هم گفتیم. مستقیییمممم. وااااضضضحححعیب ندارع ولی وقتی انقد بابتش نار ...

خیلی حساسه روم چون من رفنم شمع روشن کردم رو زمین نشستم فگر میکنه من غرورم خورد شده تو خاکا نشستم😐نمیدونم من ی حاجت ی کمبود بزرگ وارم با شمع روشن کردن از خدا میخوامش 

بهش بگو اینطور نیست بدبخت اعتماد به نفسش ریزش نکنه

فردا باید باهاش حرف بزنم ساعت۱ شب بود خسته از ی شهر دیگه اومده بود خوابش میومد بامنم بحث میکرد فردا منطقی تره ۱۲ به بعد شب چرت پرت میگه

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792