حبوبه دختر جوان یک خانواده ثروتمند و باآبروست که عاشق مردی (رحیم) با سطح خانوادگی پایینتر از خود میشود. با وجود مخالفت پدر و خانواده، محبوبه بر شکلگیری این پیوند پامیفشارد. در نتیجه پدر با طرد او از منزل و قدغن کردن هر نوع دیدار خانوادگی پس از ازدواج، بیتفاوتی خود را نسبت به این وصلت اعلام میکند. و این شروع زندگی سیاه محبوبه است.
رحیم و مادرش از خانوادهای با سطح فرهنگ بسیار پایین هستند که صرفا چشم به ثروت عروس جوان میدوزند.