چون برام عجیب بود رفتم بررسی کردم
و به چند تا نتیجه رسیدم
یه دلیلش این بود که پسرا بهشون میگن ما فعلا دوستیم...
و دلیل دومش این بود که دخترا در دام رقابت گیر می افتن
یعنی واسه اینکه اون پسر رو به دست بیارن و رقیب ها رو کنار بزنن توی رابطه میمونن تا دوست پسر رو تبدیل به شوهر کنن
و یک دسته هم فکر میکنن بقیه دوست دخترای پسر فقط یه دوست معمولی هستن و فقط خودشون دوست واقعی اون پسر هستن...
خوب دقیقا در این داستان
مغز دخترها دو کار انجام میده
اولا
مغز دخترها بعد از تعلق خاطر به پسر، به صورت ناخودآگاه اون پسر رو شوهر و نامزد خودش میدونه
در صورتی که بخش تفکر و منطقش میگه ما هنوز تعهدی نداریم...
دومین کاری که
مغز میکنه ، به خاطر حس وابستگی و تعلق خاطر ، به دختر این حس رو القا میکنه که این حسی که پسر به تو داره واقعی هست و به بقیه نداره...
اما چرا چنین اتفاقی می افته؟
به خاطر تکنیک مقایسه و قیاس در مغز هست...
وقتی یک دختر به یک پسر حس تعلق پیدا میکنه به فکر رابطه با پسرای دیگه نیست....
و اینجا مغز دخترها یه مقایسه میکنه و فکر میکنه پسرها هم وقتی به یک دختر تعلق خاطر پیدا کنن، به دختر دیگه ای فکر نمیکنن
در صورتی که اینطور نیست....
و به این دلایل
دختر ، دوست دخترهای دیگه رو تحمل میکنه
پس یا خودش رو در یک رقابت میدونه و تلاش میکنه اون پسر بالخره انتخابش کنه و بهش اعتراف کنه و اون در این رقابت تکاملی پیروز بشه....
یا اینکه از همون اول فکر میکنه انتخاب شده و اون پسر رو شوهر خودش حساب میکنه با اینکه بخش تفکر و تحلیلی مغز میدونه تعهدی به هم ندارن...
به همین جهت هست که به دخترا گفته میشه ما رابطه جاست فرند نداریم چون مغز بعد از تعلق خاطر، دیگه منطقی فکر نمیکنه و اون رو شوهر حساب میکنه...
شبیه اینکه برید فیلم ترسناکببینید...
منطق میگه اینها همش دروغه و فیلم هست
ولی یک بخش مغز اون تصاویر رو واقعی میدونه و میترسه...