مطمعنم خدایی نکرده فردا قتلی بشه هم میندازه گردن من کلا ترسو شدم تواین زندگی تو دوران دانشجوییم وقتی مجرد بودم بشدددت نترس بودم وپرو وبااعتمادبنفس تواین زندگی ازعالم وادم از سایه از همه چی میترسم کلاااااا فوبیا درس کردم ک مبادا کاری کنم بهم حرف بزن
چجوری خودت لایق همچین زندگی می‌دونی ؟
از بس دنبال رضایت شوهرت هستی خودت پایین کشیدی یه تاپیک نوشتی خیانت کرده بهت
خوب عربزم مگه اون بی شرف کیه که تو میخای همش خودت بهش ثابت کنی ولش کن بگو آره اگه راست میگی خدا بزندتت
نمیگم برو طلاق بگیر بچت ولامون کن چون گفتی پشتیبان نداری حداقل با خفت زندگی نکن و با سیاست درسش کن
الان اینو ثابت کنی فردا دنبال اثبات چیز دیگه بابد باشی این زندگی که آرامش نداری فقط فقط باید برای خودت بچت زندگی کنی محلش نده ولش کن بزار هر غلطی میخاد بکنه فقطعا خودش یه کاری میکنه که به شما گیر میده
دقزقا دیگ ج ازمایشا اهن وبقیشو نرفتم سراغش چراباید چیزی ک نیس رواثبات کنم ینی اون اعتمادنداره من باید پاکی خودمو اثبات کنم میخام نکنم گفتم بروجاربزن بگو زنم همه کاره اس بخدا فقط خدابالاسره ومنومیشناسه ب خودم وپاکیم افتخارمیکنم دیگه بنده مهم نیس
آفرین اگه از الان محکم باشی از هر تو دهنی بهتره بگو هش من تورو واگذار کردم به خدا و سعی کن خودت سرگرم کنی بهش بها ندی مردا از دسترس بودن زن بدشون میاد همیشه دنبال دست نیافتنی هستن تو خودت براش بگیر ببین چطوری اونم عوض بشه
