دیروز پسرم با پسرش که همکلاسن صحبت کردن گفتم بگو بابات شیفتش چیه گفت یساعت دیگه میره گفتم بگو بیان اینجا گلت مامانم حمومه بیاد زنگ میزنه سه ساعت بعد دوستم زنگ زد گفت شوهرم امشب دیر میره ولی فردا شما بیاید من هی گفتم شما بیاید اون گفت نه شما بیاید خلاصه گفتم حالا تافردا زنگ میزنیم هماهنگ میکنیم یا شما بیاید یا ما
خب
شوهر هردومون ساعت شش میره ،امروز از ظهر قرمه سبزیمو بار گذاشتم که بگم دیگه غذا دارم شما بیاید ,امروزم پنجشنبهبود چقد مامانم گفت با بچه هابیاین اینجا تنهایید کفتم نه دوستم میاد
ساعت سه زنگ زدم بهش برنداشت گفتم دوباره خودش زنگ میزنه دیگه دیگه زنگ نزد الان هم یه استوری گذاشتم دیدم نفر اول دید امقد ناراحت شدم که حتی قرار دیروز رو کنسل هم نکردکه من به بقیه کارام برسم
چجوری بعضیا میتونن اینطوری باشن من بهیکی قول بدم تمام فکرو ذکرم اون قولمه تازه میتونست کنسل کنه ازین بیشتر ناراحت شدم که حتی جوابم نداد
کسی نیس
حق داری منم بودم ناراحت میشدم.
دیگه بهش زنگ نزن پاشو قورمه سبزیت بردار ببر خونه مامانت شام دورهم باشید
واقعا حق داری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
49 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
