2777
2789

خانما دخترم نان بدون لاکتوز میخوردمدفوعش چند روزی سفت بود دکتر عوض کرد نان اچ آ میخوره الان مدفوعش اول سبز کم رنگ بود امروز مدفوعش سبز تیره شده و حجش زیاد بود ی صب ی الان

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وای چقدر تو احمق و بی تربیتی 

عکس ریدمان بچتو میذاری حالیت نیست واقعا؟ خاک توسرت

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)||

کاش تو عنوان می‌زدی خانومایی که حالشون بد میشه نیاین نه‌ خانومای باردار

دنیا مال خوشگلا و پولداراست...ما به دنیا اومدیم که استادیوم بدون تماشاگر نباشه🥀وقتی ازم میپرسن چندسالته! دلم میخاد جواب بدم من شبایی رو گذروندم که اندازه 10سال طول کشیده، اونم جز عمرم حساب میشه! من آدمایی رو دیدم که 100سال پیرم کردن تجربه هایی داشتم که یه آدم 60ساله نداشته اگه اینارو حساب کنی من سنم خیلی زیاده، خیلی🥀چه زیبا گفت مولا نا ای اشک اهسته بریز غم زیاد است ای شمع اهسته بسوز که شب دراز از در این روزگار کسی اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم مشتی..! کسی یار کسی نیست✨️

پسر منم اینجوری شد. شیرخشک ترو ویتال میخورد. دکتر کفت مقدار آهن شیر خشک زیاده . یا اینکه به پهلوهاش سرما زده

یکی از این دو مورده عزیزم

میشه ی صلوات برای بچه هام بفرستی؟♥️🌸♥️🌸
وای چقدر تو احمق و بی تربیتی عکس ریدمان بچتو میذاری حالیت نیست واقعا؟ خاک توسرت

بیچاره سوال داشته خب. حتما نگران بوده محبور بوده طفلکی

میشه ی صلوات برای بچه هام بفرستی؟♥️🌸♥️🌸
بیچاره سوال داشته خب. حتما نگران بوده محبور بوده طفلکی


آخه عکس؟؟؟ واقعا در عجبم 

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)|| پس از تو، دیگر پذیرش نبودن ها، رفتن ها و پذیرش اینکه انسان ها نا امید کننده اند برایم راحت تر است (16شهریور1404)||

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

میشه لطفا

زندگی10001 | 28 ثانیه پیش

فسنجون

zabol_63_10n | 44 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز