نه اجازه نداد بگم چون روز اولی که باهم دوست شدیم سریع خواستگاری کرد و گفت عاشقت شدم نمیخوام چیززی بدونم ولی منم با ی اقایی بودم که یکی از اشتباهات عمرم بود بازی داد و اخرش فهمیدم متاهل بودم خیلییییی ضربه خوردم البته 20سالم بود تجربه بود برام ولی مثلا تو اون دوران عاشقش بودم که خدا دوسم داشت دستش برام رو شد و چندماه بعد با یکم اجبار با همسرم اشنا شدم چون تا اومد برای اشنایی گفت فقط اومدم ازدواج کنیم باهم منم ی ماه بعد از اشنایی قبول کردم و الان نفسم براش میره ولی اون زمان منم استرس داشتم ولی خودش میگفت دوس ندارم تخیلاتم نسبت بهت عوض بشه
با توجه به روحیه همسرتون باید ببینید جنبشو داره یا نه اگه داشت وباهاش خیلی راحتی بهش بگو ولی اگه تا حالا حرفی از گذشته نشده و رابطه خاصی با اون اقا نداشتی لزومی نداره بگی چون بعد این همه وقت تازه بفهمه ازش این چیزو مخفی کردی حساس تر میشه درکل بستگی به روحیات همسرت داره از اونورم اگه هنوز همون خط قبلیتو داری به یه بهونه ای عوض کن ک با استرس زندگی نکنی بعدشم شما اگه با اون اقای قبلی خیلی محترمانه و بدون دعوا کات کردی اون اقا هم مریض نیس دوباره پیام بده وقتی بدونه شوهر داری
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!