سلام شوهرم بخاطر کارش خیلی خسته میشه باهام مهربونه خیلی دوسم داره ما بچه کوچیک داریم شبا دیر میخابه شوهرم امروز ساعت ۱۰ شب رفت طبقه بالا بخابه اینم بگم که تو خونمون اتاق خواب نداریم رفتم گفتم بیا بریم جاتو انداختم گفت خیلی خستم بزار بخابم تا حالا نشده ازش دور بمونم دلم گرفته ناراحتم
جاتو ببر پیشش
به خاطره همینه که میگن بچه باعث سردی میشه
حالا یه شب هزار شب نمیشه آنقدر نچسب بهش قرار نیست فرار کنه
تو هم برو بالا پیشش
حالا این دفعه رو بیخیال ولی دفعه بعد نزار جدا بخوابه
یه طبقه فاصله تونه دور بودن چی😒
چسبیدن زیادیم خوب نیست اونم خسته س ولش کن به حال خودش یه شبه
باشه سعی میکنم بخابم
چن شب پیش شوهرم بخاطر یه موضوعی که سرکارش پیش اومده بود ناراحت بود و دل و دماغ نداشت (کلا همسرم حین ناراحتیاش بروز نمیده و میره تو لاک خودش) ، آخر شب دیدم تو پذیرایی خابیده درحالیکه ک ما همیشه رو تخت میخابیدیم منم تقریبا دیگه عادت کردم رو تخت میخابم رو زمین نمیتونم دیگه ، اما دیدم شوهرم تو پذیرایی یه گوشه بدون لحاف خابیده من بااینکه دوسداشتم رو تخت بخابم پتو بالشتمو بردم کنار شوهرم باهم خابیدیم ، صبح حالش بهتر شد ... عزیزم تو برو کنار شووهرت خودت میبینی بعدش چقد خوشحال میشه
بنظر من بزا تنها باشه شاید دوس داره تنها باشه یه موقع هوایی هست ادم میخواد از همه چی دور باشه بنظر من بش این فرصت و بده چیز نگران کننده ای نیست
اگه واقعا برات سخته چرا جدا بخوابی
اگه کنارش آرامش داری برو تو هم پیش شوهرت
این که دیگه سوال کردن نداره خانم گلی😊
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
