خونواده شوهرم تقریباپرجمعیتن بعدمن توشون ساکت وکم حرفم ۳ساله ازازدواجم گذشته تقریبا سره همین باشوهرم بحثمون میشه..میخام خودموبکشم که اینجورم بخدادست خودم نیس
..مثلااومدیم دهات هرموقع یجا جمع میشن منوصدام نمیکنن که برم پیششون بعدخودمم که میرم سنگینی نگاهشونوحس میکنم