الان میگم
بگو عزیزم
بگو ولی از خواستگار من عجیبتر نبود
بگو سریع
یه پسری خواستگاری ام اومد و طبیعتاً ما چند جلسه پیش رفتیم
ایشون خیلی موس موس کرد
من فکر برداشتم از صحبت هاشون ابراز محبت بود
فکر میکردم خیلی من رو دوست داره
بعد یهویی خودش گفت نه
بدون دلیل
فرض کنید این پسر آشنای دور ما هست و با معرف ازدواج ما ارتباط داره
معرف برام یه خواستگار جدید فرستاده
بعد داشته درباره این خواستگار جدید و من پیش اون پسر اولی صحبت می‌کرده
حالا همین پسر اولی بهم زنگ زده که بگه این خواستگار جدیده خوب نیست و اون خانم واسطه هم خیلی امانت دار خوبی نیست که پشت سر ما حرف زده
ولی تاکید کرد که به خاطر احترامی که به من می‌ذاره این حرف ها رو داره میگه
به نظرتون یعنی الان چی؟ طبیعیه؟!
نفهمیدم دقیقا چی شد
دوباره خوندم فهميدم
نميدونه آدم به كى اعتماد كنه
من باشم به پسر اوليه ميگم تو زندگى من دخالت نكن
در مورد دومى هم خيلى خيلى تحقيق كنيد
در مورد رابط هم از بقيه هم بپرسين ببينين نظرشون چيه
كلا بهش اطمينان نكنيد
نه شايد بدجنس باشه و ميخواد كلا كارى كنه ازدواج نكنى
يا دوباره فكرت رو به خودش مشغول كنه
به نظر من كلا صبر كن و واكنش عجولانه اى انجام نده و فرض كن هم اولى هم دومى و هم رابط رو نميشناسى و براى شناختشون خوب بررسى كن و به حرف ى نفر دونفر اكتفا نكن
در راستای حذف تاپیک باید بگم من دوست ندارم پزشکیان رییس جمهور باشه
مسعود پزشکیان به شما هم پیام میده؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
