ببین من واقعا از کاه کوه میساختم و دعوا میشد ، ینی زود عصبی میشدم ، اون ادم صبوریه ولی دیگه بهم گفت هم سربازه هم ۱۴ ساعت دوره از شهرش و خانوادش هم اونجا حقشو میخورن و کار خوب پیدا نمیکنه و ... میگفت تو هم شدی یکی از فشارا و هی تو این شرایط اذیتم میکنی
گفت دیگه میخواد کات کنه ، حالا قبلا خودش گفته بود سر چیزای کوچیک کات نمکنن و من بهش گفتم قول میدم دیگه اون اخلاقو کنار بزارم چون خودمم اذیت میکنه و قبول کرد یه هفته باهم خیلی سر سنگین بودیم و وقتی دید خیلی بهتر شدم دوبارع مثل روز اول شدیم
اشتباه از من بود دلم نمیخواست یک عمر عذاب وجدان داشته باشم ک باعث شدم رابطه ۲ ساله ای ک عاشقش بودم از بین بره