زایمان اولم طبیعی بود بچمو گذاشتن رو شکمم کلی قربون صدقش رفتم و خدارو شکر گفتم . بعد ک دقت کردم دیدم چقر زشته یه بچه کبود و پر مو با صورت پف کرده . البته وقتی پفش خوابید خشگل شد پوستشم سفیده الانم ک همه میگن خشگه
سر دخترم بخاطر بی دست و پایی و بی عرضگی دکتر بیمارستان سزارین شدم وقتی اوردنم تو بخش هنوز بچم رو ندیده بودم فک می کردم در از جونش مرده
چون دکترا می گفتن بچت می میره امید نداشته باش
تا قبل اینکه بیارنش فقط دکتر و ماما رو لعنت می کردم و می گفتم خاک تو سرشون
وقتی اوردنش انگار دنیا رو بهم دادن دردام رو فراموش کردم همش می گفتم ای جان قربونش برم