هر زمان از نظر مالی تو بدبختی بودیم بخاطر مدیریت نکردن این ها بوده
ولخرجن ولخرج اصلا به فکر بقا و قناعت نیستن
یه وسیله گرون میخرن میشکننش باز میرن میخرن
روزایی که لنگ نون بودیم یادشون میره
روزایی که با بدبختی باید به این و اون رو میزدیم یادشون رفته
من یه وسیله رو با کلی قناعت و پول تاکسی ندادن میخرم
خیلی وسایل رو سال ها نگه میدارم و یا وسایل این و اون رو استفاده میکنم
آخه چکار کنم با این ها
خسته شدم چندین ساله همینه
باید قناعت کنم قناعت کنم بعد تو بدبختی افتادیم میان سراغم میگن پول بنزین داری؟پول نون داری؟پول سیب زمینی داری؟
پول کرایه داری؟
چیزی هم بهشون میگم هزار تا حرف میزنن
یکیشون که میگه پول بابامون دلمون میخواد خرج کنیم
اونوقت به بدبختی خوردیم همین جناب نیاز داشت مامان رو میفرستن من بدم خدمتشون
خسته ام کردن به ولله
میخوام گریه کنم از دستشون
حداقل وسیله یک تومنی میگیرن نگهش دارن واسه یکی دو سال
ماه بعد میبینی غیرقابل استفاده است دوباره میره همون رو میگیره
بعد اون ماه پول خوراک کم میاریم