البته این حس و حال بد مال الان نیست خیلی وقته تو این حالت هام گیر کردم
کاش خدا نجاتم بده
از یک طرف آخر هفته کنکور دارم استرس و حال بدم رو تشدید کرده ،از این ور باید پریروز پریود میشدم ولی نشدم حالا میترسم همون روز کنکور بشم حالا خر بیار و باقالی بار کن
این تنهایی لعنتی هم این روزا نمود بیشتری پیدا کرده ، تنهایی نه از نظر دوست پسر و شوهر و ... حتی دیگه دوستای خودمم اطرافم نیستن همشون درگیر زندگی های خودشون شدن، کاش اینقدر زود بزرگ نمیشدیم ، کاش برمیگشتم به همون دوران راهنمایی که بزرگترین دغدغه ام امتحان های مدرسه بود و صبح زود بیدار شدن و کلکل با مدیر سرصبح چرا دیر رسیدی مدرسه و ...
از یه ور هم دلم میخواد برم امشب هیئتی جایی ولی باز عذاب وجدان درس نابودم میکنه
دلم میخواد چشمامو ببندم و وقتی باز کنم چندسال گذشته باشه ... چقدر این دو سه سال اخیر به بدترین شکل ممکن گذشت برام :) 💔