یکی از خواهرام خیلی حسوده خیلی هم ادعای دیانت و نماز اول وقت خوندن داره رگ خواب مادرم کامل دستشه مادرمم یه زن سلیطه ی بدجنس این دو تا تا پدرم زنده بود دلش خون بود ازشون حتی یه بار اینقدر اذیتش کردن که رفت ویلای نیمه ساز برادرم چند ماهی موند با اینکه با دستگاه اکسیژن نفس میکشید الان که پدرم فوت شده همین خواهر اومده منزل پدری کلا با ۲ تا دختراش مونده مادرمون را هی علیه من و یکی دیگه از خواهرام تحریک میکنه همه را انداخته به جون هم اینم بگم پدرم خونش حدود ۳۰ میلیارد قیمت داره حقوق بازنشستگی داره کلی پول تو بانک داره که سودش را میگرفت کرایه ی ۲ تا مغازه ش را هم میگرفت که مادرمون الان دیگه همه ی این پولها را از خود میدونه یعنی این دو تا از خداشون بود بابام بمیره بیفتن تو این ثروت منم قلبا راضی نیستم حاضرم همه ی پولای بابام به خیریه داده بشه ولی دست اینا نیوفته