2777
2789
عنوان

از ازدواجی که کردم خیلی پشیمونم

290 بازدید | 15 پست

نزدیک یکساله ازدواج کردم 

قبلش باشوهزم دوست بودیم و دوتا مشاور رفتیم و گفتن به درد هم نمی‌خوریم و اصلا موافق نبودیم 

خیلی از دست خودم عصبی و ناراحت با همه رفتارهای بدی که باهام داشت باز خواستم باهاش ازدواج کنم نمی‌دونم چرا فکر میکردم بعد ازدواج همه چی درست میشه 

توی دوران دوستمون همیشه دعوا داشتیم و همیشه خودش رو میدید و همیشه به خودش حق میداد کلا آدم خودخواهیه کل فکر و ذکرش کارشه از سرکار میاد یا به کارش فکر می‌کنه یا فیلم میبینه با منم بخواد حرف بزنه فقط راجع به کار حرف میزنه ، دغدغه های فکری من براش اهمیتی نداره و اگه موقع سرسلوغی باهاش حرف بزنم سرم داد بیداد می‌کنه کلا از چیزی خوشش نیاد و حس کنه باعث ناراحتیشه داد بیداد می‌کنه 

ناراحتم از اینکه چشامامو بستمو و احمقانه این ادم‌ انتخاب کردم 

فقط شدم کلفت زندگیش فقط کارم اینه غذا درست کنم و به امورات خونه برسم ، کارمند بودم باعث شد استعفا بدم و آبرو ریزی کرد توی محل کارم منم اومدم بیرون از خجالت 

هر موقع نیازش باشه میاد سمتم گاهی محبت می‌کنه ولی اگه حال نداشته باشی میزنم تو حالت و جوابایی میده که خیلی ادمو میسوزونه، به وقتش دست بزن هم داره 

هیچ دل خوشی ندارم هیچ ،فقط فکر پیشرفت خودمم 

خیلی ازش زده شدم و اصلا برام دوس داشتنی نیست بارها هم بهش گفتم دیگه دوست ندارم و بدتر کرد 

خانوادمم مخالف طلاق نیستن ولی می‌دونم غصه میخورن 

تازه بگم قبلاً هم ازدواج کرده بوده به شش ماه نرسیده طرف طلاق گرفت علتشم چندبار پرسیدم گفت دختره دیونه بود و جنون آنی بهش دست میداد 

مادر و پدرش هم از هم طلاق گرفتند چندساله و پدرش زن دوم داره 

موندم چیکار کنم !؟

می‌دونم ازدواجم احمقانه بوده بهم یاد آوری نکنید 

منم ازدواج اولم مثل شما بود.شوهرم خشن نبود ولی زمین تا اسمون فرق داشتیم. از دوران دوستیمون همین بود و میدونستم اشتباهه ولی به هر حال سنم کم بود خریت کردم ‌و ازدواج کردم. چندسال بعدم با یه بچه جدا شدم و الان کاملا راضی ام از زندگیم 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

زنی که بعد از طلاق مشکل مالی نداره و میتونه از پس خودش بربیاد بهتره جدا شه... چقد آخه آدم میتونه تحمل کنه 

پدر و مادرم کم کم عادت میکنن 

🌈🌧️🐆💔🩸🌷🕊️🤍🌱.......به شـادی می رسیم از غـم همینجوری نمی‌مونه 🥂🕊️ 🤍 نه فارسم، نه کوردم، نه تورکم، نه لرم، نه بلوچم و نه عربم؛ من ایـــرانی ام، ایـــرانی ،من فرزند کوروش بزرگم 🫶 خداوندا این سرزمین را از ظلم و ستم و جهل و فریبکاری و خرافات محفوظ بدار 🤲 الهی آمـــــین 😇

منم چند روز بود شدیدا تو خودم فرو رفته بودم بخاطر انتخاب اشتباهم ، مال من سرکارم نمیره چون کلا بیماری اعصاب و روان گرفته ، گاهی صدام میکنه و ی دو سه کلمه حرف میزنه ، خانواده منم از خداشونه جدا بشم ولی نتونستم ( طولانیه ) 

خلاصه که عزیزم فکر پیشرفت خودت باش ، من شاغل شدم و کنکور ارشد دادم ، حواسم به خودم هستو نمیزارم منو محدود کنه ، قبلا حتی اجازه نداشتم برم خونه ی پدر و مادرم ، یا از در خونه بزم بیرون ....

سرزنش کردن خودت فقط انرژیتو میگیره 

منم ازدواج اولم مثل شما بود.شوهرم خشن نبود ولی زمین تا اسمون فرق داشتیم. از دوران دوستیمون همین بود ...


می‌دونی مشکلم اینه که سنم کم نبود و آنقدر اشتباه کردم 

کلا توی دوران دوستی هم ترس از تنهایی داشتم و باهاش ادامه میدادم که تنها نمونم 

از لحاظ مالی مشکل ندارم تحصیلات بالایی هم دارم خانوادمم متوسط به بالا هستن ولی اساسی ترین مشکلم اعتماد به نفس پایینم بود اونم اینو میدونستم و بارها بهم میگفت جز من هیشکی نمیاد سراغت 

حالا حتی طلاق هم بگیرم حوصله هیشکی رو ندارم الان قدر تنهاییم رو بیشتر می‌دونم 

بقیه خواستگارات خوب بودن؟

راستشو بخوای خواستگار زیادی نداشتم 

تحصیلاتم خوبه وضع مالی خانوادم بد نیست ظاهرمم معمولیه شاغلم حتی برای خودم دارم خونه میخرم 

 ولی روابطم با آقایون جوری نبود که بخواد جذب کننده باشه 

منم چند روز بود شدیدا تو خودم فرو رفته بودم بخاطر انتخاب اشتباهم ، مال من سرکارم نمیره چون کلا بیمار ...

اخه تا کی ادامه بدم !؟ 

آنقدر باهم بد حذف می‌زنیم که حرفی نمونده بهم نزنیم ، یعنی کاملا همدیگرو ضایع میکنیم و ببخشید گند می‌زنیم بهم 

منم از یه دایمی آنقدر ازش توهین شنیدم تصمیم گرفتم جواب بدم بهش 

نه نای موندن دارم نه توان رفتن 

خستم و خیلی خستم توروخدا بیا یکم باهم حرف بزنیم 

راستشو بخوای خواستگار زیادی نداشتم تحصیلاتم خوبه وضع مالی خانوادم بد نیست ظاهرمم معمولیه شاغلم حتی ب ...

خوب پس حداقل حسرت نمیخوری که چرا مثلا اون یکی و انتخاب نکردی، این حس خیلی بدتره

خوب پس حداقل حسرت نمیخوری که چرا مثلا اون یکی و انتخاب نکردی، این حس خیلی بدتره

همیشه به خدا میگفتم یا کسی رو نفرست سمتم یا اگه فرستادی خوب باشه 

ولی نه کسی رو فرستاد نه خوب فرستاد 😅

منه احمق برعکس ازدواج اولم خوب عالی بود قدر ندونسم طلاق گرفتم بایک ادم پست بیشرف مث همینی دقیقا همین اخلاقایی ک میگی دوس شدم ازدواج کردم ودخترطفلکم جا مامانم داداشمم تازه علاوبر اینایی ک گفتی این منو محدودم میکنه ینی حتی اجازه نفس کشیدنم نداره ولی خودش هرغلطی میخادمیکنه فقط بخاطرابروی خانوادم میترسم جداشم 

یامحمد یاعلی یافاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی
اخه تا کی ادامه بدم !؟ آنقدر باهم بد حذف می‌زنیم که حرفی نمونده بهم نزنیم ، یعنی کاملا همدیگرو ضایع ...

ببخشید من  سایت دیگه برام بالا نیومد تا الان


ببین بستگی داره هدفت چیه ، من دوبار تلاش کردم جدا بشم نشد ،ی بار تو شورا آشتی شد ، ی بار دادگاه رد کرد ( راجبش صحبت نمیکنم ) 

ولی این شرایطم جوریه که باهاش دهن به دهن نمیشم ، شاغلم ، انشاالله از مهر میرم ادامه تحصیل ، برای خودم هدف گذاری کردم ، پس انداز میکنم ، گاهیم ی تایم کوتاهی برای هم میزاریم و با احترام ، ببینم داره بی احترامی میکنه جواب نمیدم و خیلی جدی میگم حق نداری اینطور صحبت کنی و ازش فاصله میگیرم ، سریال تماشا میکنم ، به گیاها و خونه میرسم و هر دو هفته ای ۳ روز میرم خونه ی پدرم و با اونا تایم میگذرونم اوناام از تنهایی در میارم ،اوایل هر شب بی دلیل کتک میخوردم ، جرأت اینو نداشتم گوشی دستم بگیرم ،هیچ گروه و کانالی نداشتم ،اگه از خونه میرفتم بیرون که گاهی فرار میکردم زنگ میزد بابام و ... کلی آزار و اذیت دیگه 

ببخشید من سایت دیگه برام بالا نیومد تا الانببین بستگی داره هدفت چیه ، من دوبار تلاش کردم جدا بشم نش ...

سعی کردم یه مدت اینجوری بشه ولی کلا دیدم منم دارم آدم عصبی میشم منم اعصابم به مو بنده و ناراحت میشم از بعضی مارا و رفتارهایی که دلمو میسوزونه

به خودم دلداری میدادم ولی خیلی وقته دیگه اولویت نیستم براش 

خانواده درست حسابی هم نداره که بشه باهاشون حرف زد یکی دوبار با مادرش حرف زدم خودشو زد کنار گفت به من مربوط نیست چون اطرافیان ازش میترسن 

کلا آدم سفت و سختیه هیچ ایرادی نمیشه ازش گرفت تا ایراد بگیری غر میزنه و خیلی بهش بربخوره داد میزنه 

کلا خیلی حمایتم نمیکنه همش احساس میکنم بعد چندسال بعد از مادر پدرم تنها میشم و این خیلی منو میترسونه 

ولی یه وقتایی میگم اگه قراره بعدها توی سن بالا تنها باشم از الان تنها زندگی کنم و طلاق بگیرم بهتره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز